“رئیسی عزیز” دوباره در کتابفروشیها کتاب “رئیسی عزیز”؛دربردارنده خاطراتی از شهید خدمت با استقبال مخاطبان از این اثر، به چاپ هفتم رسید. ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ – ۱۵:۳۵
منبع: خبرگزاری تسنیم
برگزیدگان نهمین کنگره شعر و داستان ایثار معرفی شدند
به گزارش خبرگزاری مهر، آئین اختتامیه نهمین کنگره شعر و داستان ایثار با حضور محمد کرم اللهی مدیرکل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور، محمد مرادی دبیر علمی کنگره، مدیران فرهنگی، مسئولان استان فارس، نخبگان و اهالی رسانه در شهر شیراز برگزار شد.
در اینمراسم از خانوادههای شهید قنبر زارع، شاعر شهید اهل فارس و شهید عبدالله اسکندری شهید مدافع حرم تجلیل شد. همچنین از خانواده استاد فقید غلامعلی مهدی خانی متخلص به مجرد به عنوان چهره خدمتگزار در شعر انقلاب اسلامی و استاد سید حسن حسینی ارسنجانی به عنوان چهره اثرگذار در نثر انقلاب تجلیل شد.
رونمایی از ۴ کتاب و یک کتاب صوتی از آثار منتخب کنگره نیز از دیگر بخشهای آئین اختتامیه بود. این کتاب ها عبارتند از: «قلب جوبیام هنوز زنده است» به همت حمید اکبرپور برگزیده داستانهای کوتاه کنگره به همراه کتاب صوتی آن، «استعاره سرمستی» توسط عبدالرضا کوهمال جهرمی، «آسمان را نمیشود خط زد » و «که خط به خط ادبیات جنگ را بلدم».
محمد کرم اللهی مدیرکل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور در ابتدای این مراسم گفت: از نخبگان، هترمندان، اهل منبر و اصحاب رسانه بخاطر حمایت از جریان ادبی و هنری فرهنگ ایثار، تشکر می کنیم. آنچه امروز صورت میگیرد، تازه آغاز کار ماست چراکه اگر در این مسیر، داستانها و شعرهای تولید شده باید ارزش افزوده بگیرند و اگر داستانهای ما نتواند سینما و تئاتر ما را در عرصه فرهنگ و هنر ایثار تکانی بدهد، کار متوقف شده است. اینجا سرزمینی است که امامزادگانش شهیدند و در تاریکیها و ظلمات انحراف، این شاهچراغ است که شیراز را نجات میدهد.
وی افزود: فارس یکی از زندهترین استانهای ماست چراکه سند زندگی و پویایی این سرزمین ۱۵ هزار شهید زنده و پایندهاند.
محمد مرادی دبیر علمی کنگره نیز متن بیانیه هیأت داوران را قرائت کرد.
در این بیانیه با اشاره به استقبال شاعران و داستان نویسان سراسر کشور از کنگره ملی شعر و داستان ایثار آمده است: ارسال بیشتر از ۶ هزار و ۱۵۰ اثر از حدود ۱۱۰۰ شاعر و نویسنده از ۳۱ استان نشانه جریان آفرینی این رویداد ادبی است. داوران نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار با اشاره به رقابت تنگاتنگ شرکت کنندگان در بخش شعر سنتی. این حضور و رقابت را نوید دهنده ظهور استعدادهای جدید در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی ارزیابی کردند.
همچنین در این بیانیه معرفی بیش از ۲۰۰ استعداد داستان نویسی از مسیر این کنگره، دریچهای تازه به سوی ادبیات داستانی ایثار توصیف شده و آمده است: آثار خانوادههای ایثارگری به خصوص در شعر سنتی موید اثربخشی کنگره در دورههای پیشین است و در دیگر قالبهای شعری و نیز داستان، برگزاری کارگاههای آموزشی برای خانوادههای ایثارگری راه گشا خواهد بود.
در پایان این بیانیه آمده است: امید است جرقههای تازه در فرهنگ ایثار در حوزههای ایثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و تربیت آموزش ایثار به فرزندان بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.
برگزیدگان این کنگره در بخش پایانی این مراسم معرفی شدند:
بخش شعر
معصومه کولیوند از همدان و شهاب مهری از تهران برگزیده شدند
زهرا تعجب از بوشهر، امین جابری از همدان، عاطفه جوشقانیان از قم و اسماعیل احمدی امجزی از کرمان، تقدیر شد.
بخش داستان
زینب صادقی از فارس، احمد یوسفی از لرستان و رضا کیانی از تهران تقدیر شد.
بخش ادبیات داستانی
داستان کوتاه:
عاطفه رنگآمیز طوسی و امیرحسین روح نیا از خراسان رضوی و سید مهدی موسویان از قم.
بخش داستانک:
محمد قریشی از فارس، فاطمه محمدزاده از آذربایجان شرقی و فائزه جعفری از تهران.
بخش طرح رمان:
نرگس جودکی از البرز، حدیث دریانی از زنجان و سحربابازاده از اردبیل.
بخش شعر
بخش شعر سنتی:
داود رحیمی از اصفهان، مرتضی حامد پور لنگرودی از گیلان و حسن اسحاقی از البرز.
بخش شعر نیمایی و سپید:
علیرضا رجب علیزاده از اصفهان، مجتبی صفدری از گیلان و مهدی نظارتی زاده از اصفهان.
بخش شعر کودک و نوجوان:
زهرا عراقی از خراسان رضوی ، فاطمه غلامی از یزد و طیبه سامانی از تهران.
بخش ترانه و تصنیف:
علیرضا میرزایی از تهران، سجاد صافی از آذربایجان غربی و احمدرضا خان احمد از اصفهان.
منیع: خبرگزاری مهر
کتاب «لب خط» نقد و بررسی میشود
به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه بعدی سلسله نشستهای «روایت پیشرفت» با موضوع کتاب «لبِ خط» نوشته سمیه جمالی سهشنبه این هفته دوم بهمن در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا برگزار میشود.
برگزاری فصل دوم نشستهای «روایت پیشرفت» با موضوع کتاب «لبِ خط» در قالبِ بیستوهشتمین جلسه از سلسله نشستهای «عصرانه کتاب» با همکاری خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) است.
کتاب مورد اشاره، زندگی حسین بهشتی از کودکی تا پایان جنگ است و حاصل پنجاهوپنج ساعت مصاحبه چهرهبهچهره تیم تحقیق و همچنین نویسنده با راوی است. در این اثر مخاطب با روایتی از پیشرفت مخابرات جنگ لشکر ۲۷ آشنا میشود. نویسنده در این کتاب از دوران کودکی حسین بهشتی و تا زمان پذیرش قطعنامه و حضورش در واحد مخابرات لشکر ۲۷ روایاتی را بیان میکند و تلاش کرده به دور از تخیل و تصویرپردازی به کشف جزئیات زندگی و خاطرات راوی بپردازد.
نشست نقد و بررسی ایناثر با حضور و سخنرانی سمیه جمالی نویسنده کتاب و کورش علیانی منتقد، نویسنده و فعال فرهنگی همراه است.
اینبرنامه سهشنبه دوم بهمن از ساعت ۱۵ تا ۱۶ در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا برگزار میشود.
منیع: خبرگزاری مهر
حمایت ۵ میلیاردی گرنت در فلوشیپ تهران
علیرضا نوریزاده مدیرکل اداره مجامع و تشکلهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از حمایت دبیرخانه گرنت در فلوشیپ تهران خبر داد و گفت: آثار ناشران کودک و نوجوان که در ارزیابی انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان نمره قابل قبول برای ورود به فلوشیپ را کسب کرده باشند، مورد حمایت گرنت ایران قرار خواهند گرفت، قرار است، انجمن کتابهای ناشران حاضر در فلوشیپ تهران را ارزیابی و آثاری را که ارزش ورود به بازار خارجی را داشته باشند، تایید کنند.
وی ادامه داد: هر کتابی که مورد تایید انجمن ناشران باشد، تاییدیه گرنت را نیز دریافت میکند تا ناشران خارجی بتوانند با حمایت ایران به ترجمه و انتشار این کتابها در خارج از کشور بپردازند. برای هر ناشر تا سقف 5 کتاب در نظر گرفته شده است.
نوریزاده با اشاره به بودجه گرنت برای فلوشیپ افزود: برنامهریزی ما تامین اعتبار 5 میلیارد تومانی برای حمایت گرنت از فلوشیپ تهران است، امیدواریم که آثار خوب ناشران ایرانی بتوانند به بازارهای جهانی راه پیدا کنند و ظرفیت ادبیات کودکو نوجوان ایران به مردم دنیا شناسانده شود.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیتالله هاشمی منتشر کرد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «اسرار مکتوم؛ ناگفتههای دفاع هشتساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ» با پژوهش و نگارش محمدحسن محققی بهار ۱۳۹۳ توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد و یکی از آثار مستند مغفولمانده مربوط به دفاع مقدس است که مصاحبهها و مطالب مهمی درباره جنگ تحمیلی در آن وجود دارد. این کتاب آذرماه ۱۴۰۲ به چاپ سوم رسید.
نویسنده کتاب که خود از نظامیان و فرماندهان سپاه بوده، در این کتاب در پی رسیدن به پاسخهای صریح به چند سوال مشخص بوده و میتوان گفت «اسرار مکتوم» چندمحور مشخص دارد که این محورها انگیزه اصلی تهیه و تولید مصاحبههای آن هستند. ازجمله این محورها میتوان به چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، چرایی موضعگیری نهضت آزادی و مخالفتش با ادامه جنگ، تفاوت نگاهها در فرماندهی جنگ، چرایی پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پایان جنگ و … اشاره کرد. این میان، ناگفتههای مهم و جالبی هم از دفاع مقدس گفته میشوند و از پشت پرده ناگفتهها و مطالب نسبتاً محرمانه بیرون میآیند.
محمدحسن حقی کتاب را با امام خمینی (ره) شروع کرده که فصلهای مربوط به ایشان و رهبر انقلاب را بهدلیل عدم انجام مصاحبه، با گردآوری از سخنرانیها، مصاحبههای پیشتر انجامشده و اعلام مواضع آنها تدوین کرده است.
در سلسلهمطالبی که منتشر میکنیم، بنا داریم مطالب این کتاب و در واقع همانناگفتههای جنگ را مرور کنیم.
در ادامه قسمت اول این مجموعه «مرور اسرار مکتوم جنگ» را که مربوط به امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب آیتالله سیدعلی خامنهای است، میخوانیم؛
* نامه محرمانه امام به مسئولان نظام که آیتالله هاشمی منتشر کرد
امام خمینی (ره) در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ نامهای به مسئولان عالیرتبه نظام نوشت که اجازه انتشار عمومی آن را نداد. این نامه سالها بعد توسط آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شد. امام (ره) در این نامه میگوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرماندههایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزیای نداریم. امام (ره) با اشاره به نامه رضایی، در پیامش خطاب به مسئولان عالیرتبه کشور میگوید همینفرمانده (محسن رضایی) گفته برای ادامه جنگ، توسعه نیروی سپاه باید به ۷ برابر و ارتش به دو و نیم برابر افزایش پیدا کند. همچنین اشاره میکند آقای نخستوزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند.
امام (ره) در این نامه میگوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرماندههایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزیای نداریم این نامه امام (ره) بهطور تلویحی به پایینآمدن روحیه و نبودن انگیزه بین مسئولان و مردم اشاره دارد و در فرازی از آن اشاره شده «مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
امام (ره) در چندفراز از این نامه مینویسد:
«خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق، در جهان پول و قدرت و حیله و دو رویی ما غریبیم. تو خود یاریمان کن!»
«خداوندا از تو میخواهم هرچه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی.»
بخش پایانی نامه هم که امام (ره) در آن، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به مسئولان اعلام میکند، دربردارنده یکهشدار درباره چهرههای تندرو است: «مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی، شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند.»
امام خمینی (ره) در ماههای پایانی عمر خود نامه دیگری هم دارد که در آن درباره جنگ اعلام موضع کرده است. ایشان در این نامه که ۵ اسفند ۱۳۶۷ منتشر و به «منشور روحانیت» معروف شد، درباره آرمان جنگ و دفاع مقدس صحبت و با توجه به زمزمههایی که از گوشه و اطراف فضای سیاسیاجتماعی کشور شنیده میشد، یکسوال را مطرح میکند: «راستی مگر فراموش کردهایم که برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است.»
نکته اصلی که دربردارنده نگاه امام (ره) به انقلاب، جنگ و همه مقولههاست هم در این جمله ایشان در همیننامه نهفته است: «تاخیر در رسیدن به همه اهداف، دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه.»
* حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن
یکی از موضوعات کمتر اشاره شده در جنگ، این است که آیتالله خامنهای و شهید مصطفی چمران ازجمله اولیننفرات و مسئولان «ستاد جنگهای نامنظم» بودند. رهبر انقلاب در بیانات خود در جمع روحانیت استان تهران که ۱۰ آذر ۱۳۶۷ ایراد شده با اشاره به خاطرات خود از روزهای اول جنگ، درباره حضورشان در جبهه جنگ میگویند: «به امام گفتم من خواهش میکنم اجازه بدهید من بروم یا اهواز یا دزفول. بلافاصله گفتند بله شما بروید. مرحوم چمران نشسته بود آنجا. گفت آقا پس به من هم اجازه بدهید بروم. ایشان گفت شما هم بروید. عصر با مرحوم چمران راه افتادیم.»
پس از رسیدن آیتالله خامنهای و شهید چمران به اهواز، گروه جنگهای نامنظم که در آن ایام با نبردهای پارتیزانی، تا حد ممکن جلوی پیشروی نیروهای دشمن را میگرفت، ترتیب یکشبیخون شبانه به دشمن را تدارک میبیند. با آمادهشدن طرح حمله، آیتالله خامنهای به شهید چمران میگویند میخواهند در حمله شرکت کنند و با این پاسخ شهید چمران روبرو میشود: «چه عیب دارد؟»
رهبر انقلاب در این حمله از اسلحه کلاشنیکف استفاده کرده و طبق خاطراتشان که در سخنرانی برای روحانیت استان تهران انجام شده، همان شب اول رسیدن به اهواز از ساعت ۱۲ یا یکِ بامداد وارد منطقه جنگی میشوند.
در شب سوم یا چهارم حضور رهبر انقلاب در اهواز و مناطق اطراف، سرهنگی از لشکر ۹۲ اهواز، نامهای به ایشان داد که در آن درخواست کرده بود شبها برای عملیات با گروه جنگهای نامنظم همراه شود. رهبر انقلاب در بیان این خاطره، ضمن اعلام اینکه از این رفتار منقلب شده، میگویند: «ارتشیها خیلی نشان نمیدادند که در میدان جنگ فداکاری میکنند؛ البته در طول این مدت تا قبل از اینکه سپاه انسجامی پیدا کند و وارد میدان شود، انصافاً کارهای بزرگی انجام دادند.» (صفحه ۶۶)
آیتالله خامنهای جمله مهمی هم درباره وضعیت نامناسب دفاع مردم ایران در روزهای اول جنگ دارند که ۱۳ مرداد ۱۳۶۷ در بیاناتشان در جمع رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بیان شده است. ایشان میگویند: «در این بیابانها نیروهای انسانی دفاعکننده ما به قدری کم بودند که انسان احساس غربت میکرد.»
آیتالله خامنهای در جمع رزمندگان ارتشی؛ روزهای اول جنگ
* وقتی بنیصدر نبود راحت با فرماندهان ارتش کنار میآمدیم
رهبر انقلاب ۲۶ شهریور ۱۳۶۲ درباره سومین سال جنگ، مصاحبه و گفتگویی با صداوسیما داشتند که در آن گفتند در ۹ ماهه اول جنگ، هماهنگی درستی بین نیروهای سپاه و ارتش وجود نداشت و کمتر جلسهای از جلسات شورای عالی دفاع بود که واردش شوند و با اعصاب برانگیخته و فشرده و ناراحتی از آن خارج نشوند.
ایشان در همینمصاحبه میگویند «هماهنگی بین ارتش و سپاه که اصلاً وجود نداشت و برادران نظامیای که آنوقت در رأس کارها بودند، در یگانها، حاضر نبودند با برادرهای سپاه همکاری کنند.» در صحبتهای رهبری در این مصاحبه به این نکته هم اشاره شده که همانزمان، گروههای دیگری بودند که بهخاطر جهتگیریهای سیاسیشان، بهراحتی از ارتش مهمات میگرفتند اما مهماتی به سپاه داده نمیشد. ایشان به این نکته هم اشاره دارند که ناهماهنگی بین ارتش و سپاه، در سطح توده نیروها نبود بلکه در سطح فرماندهی وجود داشت.
نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب در آن مصاحبه با صداوسیما مطرح کردند، درباره حضور بنیصدر و تاثیرش در عدم هماهنگی با ارتش بود. ایشان میگویند «هنگامی که سایه بنیصدر نبود و حضور او و وجودش محسوس نبود، راحت میتوانستیم با فرماندهان کنار بیاییم. من با تیمسار فلاحی و تیمسار ظهیرنژاد صحبت میکردم و اینها قبول میکردند.»
* میخواستیم صدام را ساقط کنیم؟
یکی از پرسشهای مهم و شبهههایی که درباره جنگ ایران و عراق مطرح میشود این است که ایران در پی ساقطکردن صدام بود یا نه؟ رهبر انقلاب در بیاناتی که اشاره کردیم ۱۰ آذر ۶۷ در جمع روحانیت استان تهران داشتند، پاسخ این سوال را اینگونه دادهاند: «اگر بپرسند شما میخواستید رژیم صدام را ساقط کنید چه شد؟ پاسخ این است که ما از آغازی که جنگ بر ما تحمیل شد، به این نیت نبودیم و معنی نداشت کسی که جنگ را بر او تحمیل میکنند برای جنگی که خود او شروع نکرده، هدفی داشته باشد.»
اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایتکاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه میکنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانهمان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آنقدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند ایشان در همانسخنرانی درباره این بحث، این نکته تکمیلی را هم داشتهاند: «هدفی بود که در اثنای جنگ به ملاحظه قوت و قدرت برای ما پیش آمد. بعد هم دیدیم نمیتوانیم و رهایش کردیم.»
* خبرههای مسائل نظامی تخطئهمان میکنند اگر … / دلهایی که بیطرف نیستند
مساله که رهبر انقلاب در سخنرانیها و اعلام موضعهای خود به آن پاسخ دادهاند، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. در این زمینه گفته میشود موضع امام خمینی (ره) ماندن سر مرزها بوده است. آیتالله خامنهای در دومینخطبه نماز عید فطر سال ۱۳۶۱ که روز ۳۱ تیر ایراد شد، به این شبهه اینگونه پاسخ دادهاند: «اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایتکاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه میکنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانهمان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آنقدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند.»
آیتالله خامنهای در همینخطبه به اثر تبلیغات منفی عراق و رسانههای غربی، درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره میکنند و میگویند: «امروز که دشمن در ناحیه غرب هنوز بر روی بلندیهای ما قرار گرفته است و از آنها خارج نشده، به مجرد اینکه ما مقداری در خاک عراق برای عمل به مثل، برای جلوگیری از آتش دشمن، برای تادیه خسارتها و غرامتهای خودمان پیش رفتهایم، اینها اعتراض میکنند. دلهایی که بیطرف نیستند، کسانی که یکجانبه مسائل را میبینند، آنهایی که تحت تأثیر ابرقدرتها قرار دارند، به ما اعتراض میکنند؛ اما این اعتراض وارد نیست.»
درباره فتح خرمشهر و ادامه جنگ، در مصاحبه رهبری با صداوسیما در شهریور ۶۲ هم مطالبی هست. ایشان در جمعبندی این بحث میگویند یکی از فواید ادامه جنگ تا این وقت این بود که عراق بهطور قهری و به معنای حقیقی کلمه از شروع تجاوز به ایران پشیمان شد. ایشان میگویند: «روزی که ما خرمشهر را گرفته بودیم، آن روز نه امام و نه احدی از مردم فکر نمیکردند که اینجا جایی است که بایستی ما توقف کنیم. البته امام در آن روز با ورود به خاک عراق موافق نبودند؛ لکن میگفتند لب مرزها بایستید و بجنگید که نظامیها رفتند خدمت امام گفتند چنینچیزی نمیشود. ما اگر بخواهیم لب مرزها بمانیم، تمام نیروی نظامی ما از داخل پوک خواهد شد و فاسد خواهد شد که بعد امام اجازه دادند که در مرزها هم جنگ انجام بگیرد و بعد هم که به اعماق خاک عراق رفتند، اجازه گرفتند از امام. و امام اجازه دادند.»
رهبر انقلاب در آن مصاحبه این نکته را هم بیان کردند که شاید آن روز (پس از فتح خرمشهر) قبول صلح ضررهای داشت که امروز آن ضررها وجود ندارد.
* پیروزی ایران عقب میافتد اگر این کار نشود
آیتالله خامنهای در آبان ۱۳۶۴ طی نامهای به امام خمینی (ره) پیشنهاد تعیین جانشین فرماندهی کل قوا را ارائه کردند که پس از موافقت ایشان، ستاد کل نیروهای مسلح نیز تشکیل شد. رهبر انقلاب ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در پادگان گلف اهواز سخنرانی داشتند که در آن درباره این نامه به امام (ره) این جملات را داشتند: «آنجا من نوشتم خدمت امام که اگر این کارها انجام نگیرد، پیروزی که حق مسلم ملت ایران است، به تأخیر خواهد افتاد.»
ادامه دارد…
منیع: خبرگزاری مهر
حافظ شیرازی به روایت شمس لنگرودی
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حافظپژوهی از جمله موضوعات مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران طی یک سدهٔ گذشته بوده است. آثاری که در این حوزه طی این مدت منتشر شده، وجه گوناگونی از شعر خواجه شیراز را پیش چشم مخاطبان و ادبدوستان قرار داده است.
کتاب “دیوان اشعار حافظ” به تصحیح شمس لنگرودی از جمله تازههای نشر در این حوزه است که در روزهای پایانی سال گذشته منتشر شد و در حال حاضر به چاپ دوم نیز رسیده است. لنگرودی که از شاعران نامآشنای روزگار ماست و زبان شعرش قابل تامل است، در اثر جدید خود نیز به این وجه از شعر خواجه توجه کرده و براساس شناختی که از شعر حافظ دارد، از میان پیشنهادات مصححان، واژهای را انتخاب کرده است. در واقع، همانطور که او توضیح میدهد، برخلاف دیگر مصصحان دیوان حافظ، نسخهای را اساس قرار نداده است:
دیوانهای موجود حافظ از دو گروه بیرون نیست، یا مصححی نسخهای کهن نزدیک به زمان حافظ یافته(به این امید که نسخه دستنخوردهتر و اصیلتر است) آن را نسخه اساس قرار داده و دیگر نسخههای خطی و چاپی را با آن سنجیده و نسخهای چاپ کرده است، یا اینکه مثل شاعر بزرگمان احمد شاملو اعلام کرده است که من بعضی از کلمات را بدون توجه به هیچ نسخه موجود بنا به درک و ذوق خودم عوض کردهام. ولی با توضیحاتی که دادهام پیداست که فقط ایشان نبود که بنا به ذوق و درک خود کلمات را عوض و سطور را جابجا کرده است، پیشینیان نیز همه همین کار را کردهاند؛ بدون آنکه بگویند و اعلام دارند.
فرق دیوان حاضر با دیگر چاپها در این است که من نسخهای را نسخه اساس قرار ندادهام و جر در چند مورد به خواست و ذوق خود نیز کلمهای را تغییر ندادهام. من از میان واژهها و سطور پیشنهادی مصحیحن دیوان حافظ واژهها و سطوری را برگزیدهام که به لحاظ معنایی و موسیقیایی، حافظانهتر باشد.
به نظر میرسد کتاب “درک من از درک حافظ و زیباییشناسی او” که قرار است از سوی انتشارات نگاه منتشر شود، تکمیلکننده تصحیح شمس و روشنکننده نوع نگاه او به خواجه شیراز باشد. شمس، برخلاف بسیاری از حافظپژوهان، معتقد است، حافظ، عارف نبوده و عرفان تنها محملی برای بیان شعر بوده است:
ما از دیوان حافظ، مثل هر اثر هنری دیگر، انتظار یکدستی ایدئولوژیک نداریم. دیوان حافظ اثری هنری است که طی سالیان و در لحظات و حالات متفاوت نوشته شده است و هر شعرش گویای احوال و افکار آن روز و آن لحظه است. با این همه در دیوان او عناصر پررنگ و مؤثر تکرارشوندهای وجود دارد که نوعی جهانبینی را القا میکند؛ فضایی خیامانه و عارفانه که نه خیامی است و نه الزاماً عرفانی. آسانگیری، هیچ بر هیچ بودن کار جهان، گرایش به شادخویی، امیدواری، طنز، نوعی سلوک با مردم و حاکمان جملگی در موسیقی و بازی زبانی رندانهای ارائه میشود که رنگ و لعاب خیامانه-عارفانه دارد و حافظهاش میخوانیم، از وجوه پررنگ دیوان حافظ است.
لنگرودی در دیوانی که ارائه کرده است، چند موردی نیز دست به تغییر زده است از جمله آنکه: در شعر «ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت/ کار چراغ خلوتیان باز در گرفت» در جایی میخوانیم: «زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست/ کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت». بعضی نسخ این بیت را ندارند. بعضی نیز به جای «ببین» نوشتهاند «مبین». من با توجه به موسیقی شعر در این سطر به جای ببین، «نگر» را قرار دادهام. …
شعر حافظ را میتوان از این جهت که همواره مورد توجه اهل فن بوده، با دیگر آثار شاعران متمایز کرد. اشعار خواجه شیراز در کنار قداستی که برای عامه مردم دارد، برای متخصصین و پژوهشگران ادبی اثری است پر رمز و راز که کوشیدهاند با ارائه تصحیحهای مختلف، به نزدیکترین دیوان به نظر او دست یابند؛ امری که دشوار مینماید، آن به دلیل آنکه خود حافظ بارها و بارها دیوان و اشعار خود را ویرایش کرده و دیوان او در طی قرون متمادی مورد توجه کاتبان مختلف بوده است. کتابت، یکی از علل اختلاف نسخههای مختلف یک اثر است اما وقتی پای شاعری چون حافظ در میان است، این اختلافات بیشتر هم میشود.
شمس معتقد آنچه برای حافظ مهم بوده، شعر است؛ نه بیان مسائل عرفانی. همین باور، سبب شده تا شمس نگاهی از وجه زبانی به شعر خواجه داشته باشد. تصحیح او را میتوان جزو تصحیحهای ذوقی و نه انتقادی به شمار آورد. در تصحیح او غزلیات منتسب به خواجه نیز دیده میشود؛ اشعاری که به باور پژوهشگران از خواجه نیست اما در اکثر دیوانها تکرار شده است؛ مانند غزل “المنة لله که در میکده باز است” که گفته میشود از حیدر بقال شیرازی است و غزل “برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست” از سلمان ساوجی.
از تصحیح مرحوم عبدالرحیم خلخالی، مشروطهخواه و ادیب، در سال 1306 تاکنون، آثار مختلفی با نگاههای انتقادی و ذوقی با محوریت تصحیح دیوان حافظ منتشر شد. از جمله آثار مشهور در این حوزه، تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی است که در سال 1320 منتشر شد و الان نیز بسیاری از چاپهای حافظ براساس آن است و شهرت بیشتری در قیاس با دیگر آثار مشابه دارد، اما به گفته کارشناسان؛ خالی از خلل نیست.
از دیگر تصحیحهای مورد توجه در این حوزه، “حافظ به سعی سایه”، اثر هوشنگ ابتهاج است که به دلیل کثرت منابع مورد استفاده قرار گرفته، قابل اعتناست. تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری به دلیل استفاده از منابع کهنتر و تصحیح سلیم نیساری(1387) که در آن 50 اثر مهم قرن 9 را بررسی کرده، از جمله تصحیحهای انتقادی مورد توجه در این حوزه است.
در کنار تصحیح به روش انتقادی، تصحیح به روش ذوقی نیز سابقه طولانی دارد، با این حال این آثار بیشتر مورد توجه مخاطبان عام است تا اهل تحقیق. از این میان، حافظ شاملو از دیگر آثار شهرت بیشتری دارد که عمدتاً مرهون نام شاملو و دیدگاههای سیاسی و البته مقدمه تند و تیز اوست که نوشت:
«به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش یک تنه وعده ستاخیز را انکار میکند، خدا را عشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگانداز و دستافشان میگذرد که: «این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی/ وین دفتر بیمعنی، غرق می ناب اولی». یا تمسخر زنان میپرسد: «چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی/ به سیب بوستان و بوی شیرم» و یا آشکارا به باور نداشن مواعید مذهبی اقرار میکند که «من امروزم بهشت نقد حاصل میشود/ وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟»
به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشریترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک طاقچه مینهند، به طهارت دست به سویش نمیبرند و چون به دست گرفتند، همچون کتاب آسمانی میبوسند و به پشیبانی میگذارند، سروش غیبش میدانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را تمام بدو میسپارند. کیست این مرد کافر که چنین به حرمت در صف اولیاء الهیاش مینشانند؟»
انتشار این اثر از شاملو انتقادات بسیاری را به همراه داشت؛ از جمله نقد بهاالدین خرمشاهی بر این کتاب که خواندنی است.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
ترجمه «درسهای یونانی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «درسهای یونانی» نوشته هان کانگ به تازگی با ترجمه فریبا عرب زاده توسط نشر لگا منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده قصه زنی است که رابطه ای عمیق و شاعرانه با زبان و هستی برقرار می کند.
وقتی نام هان کانگ نویسنده کرهای را میشنویم، نخستین چیزی که به ذهنمان خطور میکند، زبان منحصربهفرد و روایتهای عمیق و انسانی اوست که مرزهای ملیت، زمان و فرهنگ را درمینوردد. هان کانگ با اثر گیاهخوار توانست جایزه بینالمللی بوکر را از آن خود کند.
در قصه «درس های یونانی» کلاس درسی در سئول هست که در آن یک زن به استاد زبان یونانی خود نگاه و سعی میکند حرف بزند ولی صدایش را از دست داده. استاد هم که بهتدریج بیناییاش کم و کمتر میشود، هر روز بیشتر متوجه این زن ساکت میشود و بهزودی هر دو متوجه میشوند که دردی عمیقتر از بیصدایی و نابینایی، آنها را به هم نزدیک میکند.
رمان «درسهای یونانی» نوشته هان کانگ (برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴) داستان پیوند این دو نفر و نامهای عاشقانه و لطیف از ارتباط و عواطف انسانی است. رمانی پیرامون لطفِ نجاتدهنده زبان، عواطف و ارتباط انسانی است. این رمان بهآرامی دو زندگی را که در کلاسی در سئول با هم برخورد میکنند را ترسیم میکند؛ زندگی یک معلم یونانی باستان در اواخر دهه سوم زندگیاش و در حال ازدستدادنِ بیناییاش، و زندگی شاگردش که مادری است جوان که درگیر نبردی کشدار برای گرفتن حضانت پسرش است و اخیراً برای بار دوم توانایی صحبتکردنش را از دست داده.
شخصیت معلم که داستانش از طریق نامههای اولشخص و تکگوییها روایت میشود، واژههایش را با حسرت گذشته به کار میبرد؛ گویی که میکوشد تکهای کوچک از نور خورشید را در زندگی خود حفظ کند. او با زمزمهای از ناامیدی، برای زنی که زمانی دوستش داشته و شاید هنوز هم دارد، مینویسد و با دقتِ خاصی به توصیف جنبههای بصری خاطراتی که در خیال میگذراند، میپردازد. چهرههای اقوام، گلهایی که از میان پلههای ترکخورده میشکوفند، مسیرهایی که کسی طی میکند تا به خانه برسد. آنها زمانی که او نوجوان بود با هم آشنا شدند؛ اندکی پس از اینکه با خانواده از کره به آلمان نقل مکان کردند؛ جایی که او به کوری تدریجی مبتلا شد، و در دو دهه آینده بهتدریج بر او غالب شد. او سالها بعد به میهن خود بازگشته.
رمان «درسهای یونانی» سفریست به درونِ خود و به معنایِ بودن، در جهانی که گاه به نظر بیرحم میآید. کتاب درباره زنیست که بهتدریج صدای خود را در میانه سکوت میجوید و در این مسیر، رابطهای عمیق و شاعرانه با زبان، بدن و هستی برقرار میکند. نثر هان کانگ، ظریف و گاه شکننده است و در این کتاب مخاطب را به بازاندیشی در مفاهیم آشنایی چون زبان، هویت و پیوند انسان با هنر دعوت میکند.
منیع: خبرگزاری مهر
جای خالی شعر کودک و نوجوان در قفسهها؛ ناشران شعر نوجوان چاپ نمیکنند
بابک نیکطلب شاعر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فعالیتهای اخیرش گفت: آخرین کارم کتاب «آهای خورشید» است که انتشارات مهرسا آن را برای رده سنی خردسال و کودک منتشر کرده است. این کتاب در قالب یک مجموعه ۱۶ جلدی منتشر شده که هر جلد از آن گزیدهای از شعرهای یک شاعر کودک و نوجوان است. این شعرها به انتخاب آقای مصطفی رحماندوست گزیده شدهاند. یک اتفاق خوب درباره این کتاب، انتشار یک نسخه صوتی به همراه نسخه مکتوب کتاب است که تجربه خوبی برای خردسالان و کودکان ایجاد میکند.
مدارس دیگر توجهی به کتاب شعر نوجوان ندارند
وی با گلایه از بیتوجهی به شعر کودک و نوجوان گفت: همه ما باید برای پیشرفت شعر کودک و نوجوان احساس مسئولیت کنیم. شعر کودک و نوجوان متولی ندارد و جایی نیست که شاعران دور هم جمع بشوند. خیلی از شاعران در شهرستانها هستند و امکان حضور در تهران ندارند؛ باید با این شاعران ارتباط داشته باشیم.
اینشاعر کودک قطع شدن ارتباط شاعران با مخاطب کودک و نوجوان را یکی دیگر از مشکلات این حوزه دانست و ادامه داد: ما قبلا در مدرسهها و در جوامع ادبی و فرهنگی کودکان و نوجوانان حضور پیدا میکردیم، اما این ارتباط الآن حذف شده است. یک زمانی آموزش و پرورش خودش را موظف میدانست که کتابهای شعر کودک و نوجوان را بخرد و در مدرسهها توزیع کند، اما الآن اصلا این اتفاق نمیافتد. یک زمانی وقتی وارد شهر کتاب میشدی، حداقل ۲۰ درصد از بخش کودک و نوجوانش شعر بود، اما الآن خیلی کم شده است. من قفسههای شهر کتاب را گشتهام؛ هیچ نوع شعر کودکی در آنها نیست. نه اینکه بگویم فقط شعر کودک خوب نیست؛ بلکه شعر کودک بازاری هم نیست.
ناشران کتاب شعر کودک و نوجوان چاپ نمیکنند
نیکطلب گفت: هرچقدر فاصله بین مولف و مخاطب بیشتر شود، انگیزه سرودن هم کمتر میشود. همانطور که انگیزه نوجوانان و خانوادهها را برای خرید کتاب شعر نوجوان کم میکند. وقتی در قفسه کتابفروشیها و کتابخانه مدرسهها و… خبری از شعر نوجوان نباشد، نوجوانان هم شعر را فراموش میکنند. وقتی این ارتباط دوسویه برقرار نباشد، ما دیگر نمیتوانیم دغدغههای کودکان و نوجوانان را بفهمیم و منعکس کنیم. چنان که در شعر نوجوان نتوانستهایم مسأله را بفهمیم و حل کنیم. اگر من شعری بگویم که حال و هوای یک نوجوان دانشآموز را روایت میکند، وزارت آموزش و پرورش اجازه نمیدهد در مجلاتش منتشر شود. چون که میگوید هدف ما این نیست که عشق را در نوجوانی مطرح کنیم، یا اینکه نمیتوانیم شعری را که نوجوان در آن از مشکل درسیاش مینالد، منتشر کنیم.
وی در پایان درباره اوضاع نشر کتابهای شعر کودک و نوجوان گفت: ناشران هم چاپ کتاب شعر کودک و نوجوان را تمام کردهاند. یعنی به جز یکی دو انتشارات هیچجا شعر چاپ نمیکنند؛ بهویژه شعر نوجوان. اگر یک ناشر در یک سال چند تا کتاب شعر نوجوان چاپ میکند، به نظرم آن سال معجزه شده است. مثلا سال گذشته که انتشارات مهرسا به همت آقای رحماندوست چند مجموعهشعر چاپ کرد، به نظرم واقعا معجزه بود. یا یک سال که کانون ۲۰ تا کتاب شعر کودک و نوجوان درآورده بود، واقعا کار بزرگی بود. در حال حاضر هم انتشار کتابهای شعر کودک و نوجوان کم است و هم آن مقداری که چاپ میشود تیراژ زیادی ندارد.
منیع: خبرگزاری مهر
یادداشت|پیوندی فراتر از یک ازدواج
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدحسین دانایی، پژوهشگر و خواهرزاده جلال آل احمد، بهمناسبت سالروز تولد سیمین دانشور نگاهی انداخته است به زندگی این زوج ادبی. یادداشت او که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است:
سیمین دانشور و جلال آلاحمد معروفترین و مؤثرترین زوج ادبی ایران در دوران معاصر میباشند. این دو نویسنده در فروردین 1327 با یکدیگر آشنا شدند، کتابهای خودشان را به یکدیگر اهدا کردند (تصویر) و ازدواجشان در سیام فروردین 1329 هم پیوندی بود فراتر از یک ازدواج معمولی، چون روابط شخصی، فکری و هنری آنان، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم گسترده و چندسویهای داشت و عملاً باعث شد که عصر تازهای در ادبیات معاصر آغاز شود.
این یادداشت نگاهی گذراست به تأثیرات این دو نفر بر رشد شخصیتی و ادبی یکدیگر و همچنین تأثیر روابط آنان بر ادبیات معاصر:
جلال آلاحمد و سیمین دانشور گرچه از خاستگاههای متفاوتی برخاسته بودند، ولی هر دو تن به مسایل اجتماعی و فرهنگی جامعه حساس بودند و توجهی ویژه به این مسایل داشتند. این نقطة عطف موجب شده بود که دنیای پیرامون خود را مشترکاً ببینند و تجربه کنند، اما به سبک و قلم خودشان، به نقد مسایل اجتماعی بپردازند: آلاحمد با قلمی تند و بیپروا و زهردار و دانشور با قلمی احساسیتر و هنرمندانهتر.
به علاوه، پیوند آنان موجب شده بود که سیمین دانشور در بستر روابط و مناسبات اجتماعی آلاحمد، در فضای مردسالارانة دهههای 30 و 40 شمسی حضور یابد، صدای زنانة خاص خود را پیدا کند و سرانجام به “بانوی ادبیات داستانی” تبدیل شود. جلال آلاحمد نیز تحت تأثیر نگاه زنانه و متعادل همسرش، توانست از سیاستزدگیهای افراطی و فضای خشن مردسالارانه دهههای مزبور فاصله بگیرد، افق فکری خود را وسیعتر و غنیتر سازد و با سبک و سیاقی هنرمندانه، وارد عرصة ادبیات شود و به نقد مسایل اجتماعی بپردازد. رگه¬های روشنی ازین تأثیر و تأثر متقابل را میتوان در آثار ادبی آنان دید. به عنوان نمونه، رمان “سووشون” که شاهکار دانشور است، آکنده از دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و هویتی، همراه با موضعگیری در برابر حضور نیروهای خارجی است. آلاحمد هم در اثر معاشرت فکری با سیمین دانشور، در بسیاری از آثار خود، همچون “نفرین زمین” و “مدیر مدرسه”، با نگاهی عمیقتر و انسانیتر به دنیای پیرامون خویش پرداخته و به نتایج هنرمندانهتری دست یافته است.
به این ترتیب، آن تفاوت خاستگاه خانوادگی و این نقطة عطف فکری موجب شدهاند که آنان مکمل فکری یکدیگر باشند، چون هر کدام جهان را از زاویهای دیگر میدیدند و این تنوع دیدگاه، باعث غنای آثار هر دو نفر میشد و مآلاً ادبیات معاصر را هم گستردهتر میکرد. از سوی دیگر، ازدواج رازآمیز و همزیستی نادر این زن و مرد نویسنده و روشنفکر، موجب شده بود که آنان به نمادی از پیوند فکری و هنری تبدیل شوند و نسل جوانتر جامعة روشنفکری کشور از آنان الگوگیری کند. برای اثبات این گزاره، روایتی معتبرتر از گفتارها و نوشتارهای خود آنان نسبت به یکدیگر نیست:
دانشور درباره آلاحمد: «جلال به من نوشتن یاد نداد، اما به من یاد داد خودم باشم. من اگر چیزی شدم، مدیون جلالم. او باور داشت که یک زن هم میتواند فکر کند و بنویسد.»
آل احمد درباره دانشور: «سیمین برای من نه تنها همسر، که رفیق و همکار بود. ما با هم درد وطن داشتیم. اگر من تندتر میرفتم، او آهستهتر و عاقلانهتر مرا همراهی میکرد.»
دانشور در باره همکاری با آلاحمد: «جلال و من زیاد با هم بحث میکردیم. گاه مخالف بودیم، اما همیشه میفهمیدیم که هر دو، از درد یک خاک مینویسیم.»
آلاحمد در باره تأثیر دانشور: «سیمین آینهای بود که وقتی به آن نگاه میکردم، میدیدم چقدر میشود در میان غوغای حرفهای روشنفکری، دل آدمی را هم دید.»
بنابراین، میتوان گفت که ازدواج جلال آلاحمد و سیمین دانشور، تنها یک ازدواج معمولی و یک پیوند شخصی نبود، بلکه موهبتی بود که به رشد فکری و هنری خود آنان و غنای ادبیات معاصر منجر شد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
«فراز و فرود دموکراسی» در کتابفروشیها
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فراز و فرود دموکراسی؛ از دوران باستان تا امروز» نوشته دیوید استاساویج بهتازگی با ترجمه لیلا سازگار توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون چاپ شده است.
دیوید استاساویج نویسنده اینکتاب، فیلسوف سیاسی آمریکایی است که بهخاطر آثار و افکارش درباره دموکراسی و اقتصاد سیاسی شناخته میشود و سال ۲۰۱۵ به عضویت آکادمی هنر و علوم آمریکا درآمد. او معتقد است وقتی طیف گستردهای از جوامع انسانی را در نظر بگیریم، معلوم میشود رخدادهایی در مناطقی دورافتاده و زمانهای خیلی دور رخ داده که ممکن است نکات عجیبی درباره نهادهای سیاسی امروز روشن کنند. دموکراسی اغلب در مناطقی شکوفا شده که اصلا انتظارش نمیرفته است. پس روایت دموکراسی فقط روایتی نبوده که بزرگان اندیشه در کتابهای مهم نوشته باشند. بلکه مردم هم در ساختنش سهم داشتهاند؛ مردمی که برای حکمرانی بر خود بهشیوه جمعی، بهطور عملگرایانه دست به کار شدهاند.
کاری که مولف «فراز و فرود دموکراسی» انجام داده، این است که برداشتش از تاریخ دموکراسی را گسترش دهد. او که بیش از ۲۰ سال درباره دموکراسی پژوهش کرده میگوید در دهههای اخیر، با گسترش روال انتخاب آزاد رهبران در دنیا، دموکراسی حالتی ناگزیر پیدا کرده و گویی برای کسانی که به آن گوش سپردهاند، ندای آینده بوده است. استاساویچ در اینکتاب چگونگی تحول دموکراسیهای غربی را هم بررسی کرده و میگوید دموکراسی امروزی، فقط یکی از شیوههای بالقوه سازماندهی امور است و زمانی که ایننکته درک شود، موقعیت بهتری برای توجه به نحوه تکامل دموکراسی در آینده به وجود میآید.
کتاب پیشرو ۳ بخش اصلی دارد که ۱۲ فصل را در خود جا دادهاند. «دموکراسی اولیه»، «واگرایی» و «دموکراسی مدرن» عناوین ۳ بخش کتاب هستند که بخش اول ۴ فصل «خاستگاههای فرمانروایی دموکراتیک»، «دموکراسی اولیه فراگیر بود»، «دولتهای ضعیف دموکراسی را به ارث بردند» و «زمانی که فناوری پایههای دموکراسی را سست کرد» را شامل میشود.
فصلهای پنجم تا هشتم کتاب در بخش دوم قرار دارند که از اینقرارند: «توسعه نظام مبتنی بر نمایندگی در اروپا»، «چین، گزینه بدیل دیوانسالاری»، «دموکراسی در دنیای اسلام چگونه از میان رفت» و «دموکراسی و توسعه اقتصادی در بلندمدت».
«چرا انگلستان متفاوت بود»، «دموکراسی _ و بردهداری _ در آمریکا»، «گسترس دموکراسی مدرن» و «تجربه مستمر دموکراتیک» هم عناوین فصلهای نهم تا دوازدهم اینکتاب هستند که در بخش سوم قرار دارند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
سوئد مثالی از اینپدیده را در اختیار میگذارد. حکومت سوئد که در ۱۹۰۱ نگران چشمانداز درگیرشدن در جنگی اروپایی بود، توانست قانونی برای خدمت وظیفه تمام مردان وضع کند. دیری نگذشت که اینکار به طرح شعار جدید سوسیال دموکراتهای سوئدی، که حزب اقلیت بودند، انجامید: «یک مرد، یک سلاح، یکرای» درست همانطور که آتنیها لازم دانسته بودند که نقش سیاسی مهمتری برای فرودستترین طبقه اجتماعی (thetes) در نظر بگیرند، زیرا آنها بودند که برای قایقها پارو میزدند، همان استدلال در حدود ۲۵ قرن بعد نیز مطرح شد. یالمار برانتینگ، که بعدها نخستین نخستوزیر سوئدی سوسیال دموکرات شد، تا آنجا پیش رفت که بگوید «حق رای برترین موضوعی است که در سوئد باید از آن حمایت کرد.» سوئد حق رای عمومی مردان را در سال ۱۹۰۹ تصویب کرد، و تردید زیادی وجود ندارد که استدلال در مورد سربازگیری به باز کردن مسیر اینتغییر یاری رساند.
همچنین میتوانیم در حالی که حق رای مردان و زنان را از هم جدا میکنیم، شواهد کلیتری درباره سربازگیری همگانی و حق رای همگانی در اروپا را بررسی کنیم. هرچند شعاری مشابه وجود نداشت که بگوید «یکزن، یکسلاح، یکرای»، موضوع این است که در دوره دو جنگ جهانی زنان نقشهای جدیدی عهدهدار شدند، و برخی گفتهاند که اینکار پشتوانهای برای ادعاهای آنها در مورد حق رای برابر شد.
برای مشاهده الگوی کلی سربازگیری و حق رای مردان در مجموعهای از بیست کشور اروپایی، به دو خط در شکل ۲.۱۱ توجه کنید. خط توپُر نشاندهنده کسری از نمونه کشورهایی است که نظام سربازگیری همگانی داشتند. خط نقطهچین نشاندهنده کسری از کشورهایی است که در آنها حق رای همگانی برای مردان وجود داشت. این دو خط چنان تنگاتنگ پیش میروند که رابطهای قوی بین آن دو استنباط میشود.
اینکتاب با ۵۰۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۶۵۰ هزار تومان منتشر شده است.
منیع: خبرگزاری مهر