به گزارش خبرنگار مهر، حسین عباسپور شاعر جوان، شعر تازهای برای امیرالمومنین حضرت علی بن ابیطالب (ع) سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شاید زمانی که زرگر معروف آلمانی، گوتنبرگ، اولین ماشین چاپ را اختراع کرد، حدس نمیزد که چاپ، به صنعتی تبدیل شود که بر تجارت بینالملل تأثیر بگذارد و قاعده بازی را تغییر دهد. اختراع گوتنبرگ، شیوه چاپ را از روشهای سنتی تغییر داد، بر گسترش و توسعه دانش، شتاب بخشید و نقطه آغازین مدرن شدن این صنعت را رقم زد.
چاپ، که در ابتدای امر، عموماً برای انتشار کتاب و مکتوبات استفاده میشد، با همین رویکرد از دوره صفویه کمکم وارد ایران شد و در دوره قاجار، شکل و شمایل نشر در ایران را تغییر داد. نخستین چاپخانهها در این دوره در شهرهایی مانند تبریز و تهران راهاندازی شد که عموماً کارشان چاپ کتابهای دینی و بعد علمی بود. ظهور دستگاههای پیشرفته از قرن نوزدهم، انقلابی را در صنعت چاپ ایجاد کرد و سبب شد سرعت و کیفیت چاپ افزایش یابد و کنار آن، علم در دسترس عموم قرار گیرد.
جایگاه صنعت چاپ ایران در منطقه
صنعت چاپ، که در گذشته صرفاً به تولید کتاب و روزنامه با روشهای سنتی و دستی محدود میشد، با گذر زمان و پیشرفتهای فناورانه، دستخوش تحولات عظیمی شد و به یک صنعت مدرن و چندوجهی تبدیل شد.
ایران یکی از کشورهای پیشرو در منطقه از نظر سابقه و تجربه در صنعت چاپ است. قبل از بسیاری از کشورهای منطقه، چاپخانهها در ایران فعال بودهاند و سابقه تولید کتاب و نشریات در ایران به بیش از یک قرن میرسد، این قدمت، دانش و تجربهای انباشته را بهارمغان آورده است و سبب شده است کنار کشورهای مصر، ترکیه و لبنان، بهعنوان کشورهای تأثیرگذار در صنعت چاپ منطقه معرفی شود.
پیلههای پرواز
با این حال، صنعت چاپ ایران علیرغم پتانسیلهای خوب و داشتن نیروی کار خلاق، با چالشهایی مواجه است که سبب شده است آنطور که باید و شاید مسیر رشد را طی نکند. باید گفت، صنعت چاپ در کشورمان در یک مرحله گذار از شیوههای سنتی و روی آوردن به شیوههای مدرن قرار دارد.
برخی از کارشناسان بر این باورند که تمرکز سرمایهگذاری بر این صنعت، میتواند جایگاه آن را در منطقه ارتقا دهد و زمینههای صادراتی ازدسترفته را پس بگیرد، بهگفته آنها، دولت بهجای سرمایهگذاری بر تولید کالاهایی که چندان با شرایط اقلیمی فعلی کشور همخوانی ندارد، باید روی صنایعی مانند چاپ و بستهبندی تمرکز کند که هم زمینه رشد اقتصادی و ارزآوری دارد و هم پتانسیل اشتغالزایی.
ناوگان فرسوده رمق صنعت را گرفته است
عدمتوجه به این صنعت زیر سایه نگاههای سنتی به آن میان تصمیمگیران کشور، محدودیتهای ارزی و مشکلات واردات ماشینهای چاپ در سالهای گذشته سبب شده است ناوگان این صنعت در کشور فرسوده باشد و نتواند چندان از پوسته سنتی خود خارج شود؛ تا جایی که بابک عابدین، رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ، ایران را “قبرستان ماشینآلات دستهدوم چاپ” توصیف کرد.
با چندبرابر شدن نرخ ارز در 10 سال گذشته دست صاحبان این صنعت از ماشینآلات خارجی کوتاه شده است. مقرون به صرفه نبودن سرمایهگذاری چند میلیون یورویی برای واردات یک دستگاه چاپ از سویی و تحریمها از سویی دیگر، موجب شده است بیش از گذشته شاهد فرسودگی دستگاههای صنعت چاپ در کشور باشیم؛ این در حالی است که صنعت چاپ، از جمله صنایعی است که هرساله بهواسطه ورود فناوری، متحول میشود و موفقیت در این زمینه، منوط به حرکت در راستای استانداردهای جهانی است.
عابدین در همین رابطه به تسنیم گفت: با توجه به پیشرفتها در زمینه چاپ و تلفیق چاپ و تکنولوژی، ما از تکنولوژی جهانی عقب ماندیم و اگر ادامه پیدا کند نمیتوانیم درخواست سفارشدهندههای بینالمللی را مرتفع کنیم. هر روز استانداردهای جدیدی در جهان ایجاد میشود، بهخصوص در اروپا، آمریکا و سایر کشورهای توسعهیافته، بهطور مثال استانداردهای زیستمحیطی ایجاد میشود و در بستر چاپ از موادی استفاده میشود که در محیط زیست تخریبپذیری سریعتری دارند.
او خاطرنشان کرد: ما باید بتوانیم ماشینآلاتی را که آن محصول را میتوانند چاپ کنند، تأمین کنیم، کنار این موضوع بستهبندی سلامت خیلی مهم است، ما باید بهسمت تولید محصولات سلامت برویم، باید بتوانیم از مواد اولیه و ماشینآلاتی که بهسمت بستهبندی سلامت میروند استفاده کنیم که نیاز به سرمایهگذاری بسیار دارد.
ترکیه چگونه سهم خود از بازار منطقه را افزایش داد؟
فعالان صنعت چاپ، ترکیه را بهعنوان یکی از کشورهای موفق این صنعت یاد میکنند؛ کشوری که توانسته است در یک دهه گذشته با عدم پرداخت عوارض گمرکی، در نظر گرفتن مشوقهای صادراتی و تأمین مواد اولیه، سهم خود از بازار منطقه را به 50 درصد افزایش دهد.
بهنظر میرسد اولین قدم در تغییر مسیر صنعت چاپ ایران، تغییر نگاه به این صنعت قدیمی است، در حالی که این صنعت در جهان و ایران وارد عرصههای متعدد شده است، اما در نظر برخی از مسئولان و سیاستگذاران، این صنعت محدود به چاپ و نشر است؛ در حالی که این بخش تنها حدود شش درصد از فعالیت صنعت را به خود اختصاص داده است، ازاینرو، عبور از دوره گذار برای این صنعت، میسر نمیشود مگر با گذر از دیدگاههای سنتی.
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «و اما ای فرزندم» نوشته مجید مسعودی با هدف بزرگداشت میلاد پیشوای عدالت و امیر اهل ایمان، حضرت علی (ع) در سیصد و سی امین نشست زرین قلم پنجشنبه ۲۷ دی در فرهنگسرای رسانه رونمایی میشود.
اینکتاب درباره متن و ترجمه های یکی از نامههای نهج البلاغه است. این نامه چنان که مترجم آن بیان کرده راه و رسم زندگی را میآموزد و اگر چه نامه پدری است که برای فرزند خویش نگاشته، اما گویی خطاب آن به تمام نسل ها و انسان هایی است که در جستجوی زیست شایسته انسانی و کمال و سعادتمندیاند.
این نشست توسط مؤسسه فرهنگی هنری رسائل رسانه و نشر حمزه روز پنجشنبه ۲۷ دی از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱:۳۰ در سالن یونس شکرخواه فرهنگسرای رسانه واقع در خیابان پاسداران، خیابان گلنبی، خیابان شهید ناطق نوری، میدان قبا برگزار میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «کبوتر کاغذی»، نوشته لیلا مدرسپور، از جمله کتابهایی است که در سالهای اخیر با نگاه به ارتباط کودکان با امام زمان(عج) نوشته و از سوی نشر جمکران منتشر شده است. لیلا مدرسپور در این اثر، ماجرای نامهای کوچک به اسم «نامک» را روایت میکند که توسط دختری به اسم نرگس که دریک روستای کویری زندگی میکند، نوشته شده است. نرگس برای مرد بارانی نوشته که به روستای آنها بیاید تا خشکسالی تمام شود و روستایشان دوباره سرسبز شود و اهالی که به خاطر خشکسالی از روستای آنها رفتهاند، دوباره به روستا برگردند. نامک به سرزمین آرزوها میرود، در آنجا به شکل کبوتر کاغذی در میآید و مأموریت پیدا میکند که به دنبال مرد بارانی بگردد و پیام نرگس را به او برساند. ماجراهایی زیادی برای نامک در این سفر دور و دراز اتفاق میافتد و … .
حکیمه سادات نظیری، از فعالان حوزه کتاب، در یادداشتی بهمناسبت سالروز آغاز امامت امام زمان(عج)، نگاهی انداخته است به این اثر و شیوه روایت آن. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، به این شرح است:
«نامه کاغذی» کجا متولد شد؟
در یک روستای کویری که از قضا آن سال باران هم در آن نمیبارید و زمین مردم حسابی خشک شده بود، «نامه کاغذی» به دنیا آمد. این کتاب کم حجم و خوشخوان، وقتی به چاپ رسید، از آن روستا بال زد و آمد توی کتابخانه بچههای کل ایران و یک ماجرای شیرین را برایشان تعریف کرد. ماجرای نرگس و نامک!
توی دل « نامه کاغذی» چه خبر است؟
از دختربچههای ابتدایی بپرسید از دفترخاطرات و نامه نوشتن و اینجور کارها خوششان میآید یا نه؟! حتماً سرتکان میدهند. نامک هم ساخته دست یکی از همین دخترکوچولوهاست که مأموریت مهمی دارد. قرار است برود شهر آرزوها و مرد بارانی را پیدا کند.
اما مگر یک نامه کاغذی چقدر قدرت دارد که برسد به این شهر و تازه مرد بارانی را هم ببیند و مشکل خشکسالی روستا را بگوید؟! ماجرا آنطور که نرگس فکر کرده شاید پیش نرود. این هم از هنر خانم لیلا مدرسپور است که ما و نرگس و همه دختران خوشذوق را روی بالهای کاغذی نامک نشانده و کلی ماجرا برایمان چیده است.
بالاخره «نامک» یک نامه است یا کبوتر کاغذی؟!
اگر اینجا قصه را لو بدهیم که حیف میشود. اما درگوشی برایتان میگویم که این نامه هم نامک است هم کبوتر کاغذی. هم مأموریتش مثل نامههاست و جمله و نوشته توی دلش دارد هم عین کبوترها بال میزند! جالب است نه؟! اما بنظرتان این مهارت را از کجا پیدا کرده؟ نرگس که جادو و معجزه و این چیزها بلد نیست.
اگر « کبوتر کاغذی» را نخوانیم چه چیزی از کفمان رفته است؟!
شما مردی را میشناسید که هم مرد بارانی باشد و بتواند ابرها را روی سر روستا بباراند، هم ثروتمندترین مرد جهان باشد و بتواند همه بچههای گرسنه را سیرکند، تازه حتی حاذقترین دکتر دنیا هم باشد و قرار باشد مریض خاصی را هم درمان کند!؟ اگر نمیشناسید وبچههایتان هم از این مرد مهربان و بارانی که قرار است دنیا را نجات بدهد چیزی نمیدانند پس «کبوتر کاغذی» مال خود خود شماست. قرار است دست بچههایمان را بگذاریم توی دست پر از نور و مهربانی امام زمان(عج) اما یک جوری که نسل امروز دوست دارد. به روشی غیرمستقیم و با ماجرا پردازیهای جذاب.
این کتاب برای کدام دسته از مخاطبان جذابیت دارد؟
-اول نوجوانها، علی الخصوص دخترهای هم سن و سال نرگس که حسابی از این مدل کارها و مهم بودن لذت میبرند.
-دوم مامانها که دلشان برای نوجوانی و دختربودن خودشان تنگ شده است. وقتی نرگس پهلوی بی بیماه بانو کمک میکند، عطر کودکی مامانها میوزد.
-سوم، مربیان و معلمانی که میخواهند از مهدویت و امام زمان حرف بزنند. اما حرف مستقیم روی زبانشان نمیچرخد. این کتاب ره چند ماهه را یک شبه میرود.
در نهایت مخاطب این کتاب همه ما هستیم. همه ما شیعیانی که دل در گرو ظهور مهدی موعود(عج) داریم و با هر نشانهای از محبوبمان، حظ میبریم، حتی اگر این نشانه یک کتاب کم حجم و خوشخوان باشد.
«کبوتر کاغذی» نوشته خانم لیلا مدرس پور و چاپ شده انتشارات کتاب جمکران است. تابستان، زمستان، پاییز یا حتی تابستان فرقی نمیکند اما این کتاب را ربیع الاول اگر بخرید، بوی بهار طور دیگری توی اتاق مطالعه و کتابخانهتان میپیچد.
سعید بابایی شاعر جوان تبریزی از شرکتکنندگان فصل سوم برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره حضورش در این برنامه گفت: به خاطر شناختی که آقایان علیمحمد مودب یا وحید سمنانی از من داشتند، به این برنامه معرفی و توسط آنها به سرزمین شعر دعوت شدم. برای ضبط برنامه به تهران آمدم. ضبط برنامه تقریبا یک هفته طول کشید و این روزها از شبکه یک و شبکه چهار درحال پخش است.
وی افزود: اینبرنامه از این نظر که سرزمین شعر به صورت تخصصی به شعر میپردازد، کار مهم و برجستهای است. این خلأ همیشه در صداوسیما بود که شعر در آن حضور تزئینی داشت. به خاطر همین کمتوجهیها بود که شاعران همیشه میگفتند کاش شعر در تلویزیون حضور بیشتری داشته باشد و ای کاش اصلا مدیریت یکی از شبکهها با شاعران باشد تا ببینید میتوان درباره شعر برنامه خوب ساخت. سرزمین شعر ثابت کرد اگر حمایت وجود داشته باشد، میتوان مردم را با شعر پای تلویزیون نشاند.
شهرستان چاراویماق پای سرزمین شعر
اینشاعر جوان درباره بازخوردهای حضور در این برنامه گفت: شهرستان ما شهرستان چاراویماق یک شهرستان کوچک در آذربایجان شرقی است و تقریبا ۳۵ هزار جمعیت دارد. البته خود شهر نهایتا هفت هشت هزار نفر است ولی با روستاهای اطرافش به ۳۵ هزار نفر میرسد. از وقتی که پخش برنامه سرزمین شعر شروع شده، وقتی خانوادهها من را بیرون میبینند میگویند انگار داریم جام جهانی نگاه میکنیم! من هم به کسی نگفتهام که در قسمتهای بعدی چه اتفاقی میافتد و این بندگان خدا میگویند ما دعا میکنیم که او اول شوی! در صورتی که تمام قسمتهای برنامه ضبط شده و به مرور پخش میشود. واقعا شور و حال عجیبی در بین مردم شهرستان ما ایجاد شده و هروقت، من را میبینند محبت میکنند و دوست دارند که من برنده شوم. یک نکته جالب هم این که در یکی از قسمتها آقای کاظمی به من گفتند در افغانستان هم شهرستانی به نام شهرستان چاراویماق وجود دارد.
بابایی درباره حضور شاعران افغانستان در برنامه سرزمین شعر گفت: با یکی دو تا از شاعران افغانستانی که در سرزمین شعر حضور داشتند هماتاق بودم. واقعا بهترین دوستان من در سرزمین شعر، شاعران افغانستانی بودند. با آهم همدلی بسیار زیادی داشتم و واقعا شاعران خوبی هم بودند. بعضی از آنها اگر در انتخاب شعر دقت بیشتری میکردند، شاید تا مراحل بالاتر هم میآمدند. ارتباط با شاعران افغانستان وقتی برایم جالبتر شد که به واسطه آقای کاظمی متوجه شدم در افغانستان هم شهری به نام چاراویماق داریم. جالب اینکه مردم این شهر افغانستان هم ترک هستند. این نشان میدهد که مردم ما چقدر با هم پیوند و اشتراک و همدلی دارند.
وی درباره استقابل مردم شهرستان چاراویماق از برنامه سرزمین شعر گفت: در کانالهای خبری شهرمان برنامههای سرزمین شعر را اطلاعرسانی میکنند. کانالهای خبری چاراویماق صفحه من را در فضای مجازی رصد میکنند. با همین اطلاعرسانی همه مردم پای برنامه مینشینند و آن را میبینند. چون شهر کوچک است، سرزمین شعر قشنگ گل انداخته است. مردم شهرستان چاراویماق میدانستند که من شاعر هستم، ولی تا امروز اینقدر به شعر و شاعری من توجه نشده بود. من قبلا به شبکه سهند هم رفته بودم ولی بازتاب آن برنامه قابل مقایسه با برنامه سرزمین شعر نیست. ابتدا قرار بود این برنامه در شبکه چهار پخش شود، به همین خاطر دانشآموزانم با من شوخی میکردند که شما را به شبکهای دعوت کردند که کسی نگاه نمیکند! به آنها میگفتم شما به خاطر من نگاه کنید. بعد که برنامه به مراحل نهایی پخش رسید، گفتند هم شبکه یک و هم شبکه چهار برنامه را پخش میکنند. وقتی برنامه در شبکه یک هم پخش شد، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و مخاطبان بیشتری با آن آشنا شدند.
بابایی همچنین گفت: حضور آقای مدرس بهعنوان مجری برنامه خیلی به آرامش شاعران کمک میکرد. گاهی میدیدیم آقای مدرس به نکتهای اشاره میکند که از نظر داورها پنهان مانده است. این که ایشان به نکاتی درباره شعر شاعران اشاره میکرد و این مقدار روی شعر اشراف داشت، خوشحالکننده بود.
وی درپایان درباره انتقاد و پیشنهادش برای بهترشدن اینبرنامه تلویزیونی گفت: فکر میکنم در این فصل حضور موسیقی زیاد بود و اگر کمتر از آن استفاده میشد بهتر بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، آئین رونمایی چهار کتاب سینمایی از مجموعه کتابهای سینمایی نشر گره شامگاه یکشنبه ۲۳ دی با همکاری کمیته فرهنگی انجمن منتقدان سینمای ایران در خانه سینما برگزار شد.
«تاریکی فرامیخواند؛ پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» نوشته «سو شورت» با ترجمه عباس کریمیعباسی؛ «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» نوشته «دِید هِیز» و «داون چمیلفسکی» با ترجمهی الهام جوادپور؛ «تاریخ ادبیات فرانسه در سینما» نوشته «کیت گریفیث» و «اندرو واتس» با ترجمه پوپک رحیمی و «بی خورشید» دستنوشتههای «کریس مارکر» با گردآوری و ترجمه مریم رفیعی چهار کتابی هستند که در اینمراسم رونمایی شدند.
در ابتدای مراسم که کمیته فرهنگی انجمن منتقدان خانه سینما در برگزاری آن همراهی داشت، با حضور پروفسور سیدحسن امین، محقق؛ مترجم و اندیشمند در حوزه زبان و ادب فارسی، اسدالله امرایی مترجم، سید غلامرضا کاظمیدینان پدر روابط عمومی نوین ایران و محمود معتقدی شاعر از پوستر این چهار کتاب رونمایی شد.
نگاه نوآورانه و پیریزی فرهنگ تماشای پیدرپی
در ابتدای این نشست الهام جوادپور در معرفی کتاب «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» گفت: سکوی برخط محتوای تصویری نتفلیکس از سال ۲۰۱۳ با شعار «دوست داریم مخاطب را شاد کنیم» فعالیت خود را آغاز کرد. سریال «خانه پوشالی» اولین مجموعهای بود که توسط این سکو به مخاطبان ارائه شد و با همین نگرش نتفلیکس تلاش کرد تا فرهنگ تماشای پیدرپی (binge watching) را برای علاقهمندان حوزه سریالهای تلویزیونی احیا کند. هم سویی با عصر فناوری و شتابی که زندگی مدرن برای انسانها با خود به همراه آورده، دیگر برای مخاطبان فرصت یک هفته صبر برای دیدن قسمت جدیدی از یک سریال را ایجاد نمیکند. سکوی نتفلیکس از این نیاز بهره برد و با پیریزی فرهنگ تماشای پیدرپی تمامی قسمتهای یک مجموعه سریال را به شکل توأمان در اختیار مخاطب قرار داد.
وی افزود: همین مؤلفه نتفلیکس باعث شد تا دیگر سکوهای جهانی در این مسیر گام بردارند. هرچند آن سکوها چون از نگرش نوآورانه نتفلیکس بیبهره بودند، نتوانستند به قدرت آن دست یابند. از سوی دیگر باید تاکید کرد که امروز بیتردید نتفلیکس به یکی از رقیبهای بزرگ هالیوود در صنعت تولید محتوای تصویری بدل شده است.
روایت تسخیر سینمای جهان توسط ادبیات فرانسه
پوپک رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در معرفی این اثر گفت: این کتاب درباره اقتباسهای ادبی است که از ادبیات فرانسه در سینما صورت گرفتهاند. این کتاب بههیچوجه بر خود کشور فرانسه و آثار اقتباسی از نویسندگان این کشور استوار نیست و تلاش کرده این مؤلفه را به مخاطب نشان دهد که ادبیات فرانسه با تمام قدرت خود چگونه توانسته در سینمای جهان ریشه باز کند.
وی افزود: اگر کسی علاقهمند به حوزه سینما به ویژه اقتباسهای ادبی به عنوان یکی از جذابترین شکلهای تولید آثار سینمایی باشد این کتاب میتواند انتخابی خوب برای او باشد و اطلاعات فراوان، دقیق، علمی و بهروز را به خوانندگانش ارائه کند.
«نوآر»؛ دعوت انسان برای سفر به درون و کشف خویشتن است
عباس کریمیعباسی هم به عنوان دیگر مترجم حاضر در این نشست با کتاب تاریکی مرا میخواند، پژوهش انتقادی پیرامون نئونوآر با اشاره به پیشینه شکلگیری گونه نئونوآر در هنر سینمای جهان گفت: زمانی که رمان جنایی واقعگرا حیات خود را با «دشیل هَمِت» آغاز و استمرار آن را در قلم نویسندگانی چون «ریموند چندلر» و «رأس مک دانلد» باعث جهانی شدن این گونه ادبی شد؛ فرانسویها برای تحقیر این گونه از واژه «نوآر» به معنای «سیاه» استفاده کردند.
وی افزود: به تدریج بعد از تجربه قلم نویسندگان فرانسوی در این عرصه و استقبالی که مخاطبان از این گونه ادبی میان نویسندگان فرانسوی داشتند شاهد پیشی گرفتن نویسندگان این کشور در حوزه ادبیات نوآر بودیم. به گونهای که به فاصله کوتاهی شاهد بدل شدن کشور فرانسه به مهد ادبیات و سینمای نوآر شدیم.
اینمترجم در ادامه گفت: اندیشیدن به این مؤلفه که گونه ادبی و سینمایی نوآر به تاریکی روح انسان ارجاع دارد، اندیشهای از بُنمایه غلط و اشتباه است. ادبیات و سینمای نوآر ناقد سیستم فاسد سرمایهسالاری و مصرفگرایی است و تلاش میکند تا جلوهای از بخشهای تاریک روح انسان را با زبانی مذمتگونه به نقد بکشد و انسان را به اصل انسانیت و ابعاد متعالی روح او در قامت زبان زیباییشناسانه هنرِ سینما و ادبیات به سفری درونی دعوت کند.
ترجمههایی باکیفیت برای نیاز مخاطب ایرانی سینما
در ادامه مازیار فکری ارشاد با اشاره به اینکه مریم رفیعی؛ مترجم ادبیات به دلیل بعد مسافت در این نشست حضور ندارد به معرفی ترجمه وی پرداخت و گفت: «بی خورشید» دستنوشتههای «کریس مارکر» است که در سینمای ایران و مباحث تئوریک خیلی از وی یاد شده و ارجاع داده میشود و خانم رفیعی تصمیم به جمعآوری و ترجمه نوشتههای وی گرفتند. وقتی کتاب از طرف دوست خوبم اصغر نوری به من معرفی شد کتاب را بسیار جذاب دیدم و مطالعه آن را به شدت توصیه میکنم.
دبیر کتابهای سینمایی نشر گره در ادامه گفت: کتابهای این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقهمندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشتهاند انتخاب شدهاند.
مترجم کتاب مخمصه ۲ مایکل مان افزود: کتابهای این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقهمندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشتهاند انتخاب شدهاند. ازاینرو با مجموعهای باکیفیت و جذاب در حوزه ترجمه کتابهای سینمایی روبهرو هستیم.
جادوی هنر دوبله در عصر حاضر
بخش دوم نشست به روایت تحلیلی و تجربه مترجمان در قامت همنشینی با کتابهایی که دست به ترجمه آنها زدهاند و محتوایی که به واسطه این آثار به مخاطب منتقل میشود، اختصاص داشت.
جوادپور در اینبخش گفت: «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» در قالب روایت، اثری روان و در عین حال خواندنی برای مخاطبان است، چرا که توسط دو روزنامهنگار به رشته تحریر درآمده است یادآور شد: سکوی نتفلیکس تلاش کرد تا با فرهنگسازی تماشای پیدرپی (binge watching) نوآوری در عرصه ارائه محتوای تصویری به مخاطبان داشته باشد و با این ویژگی سلطه خود را بر عرصه سکوهای ارائه محتوای تصویری به شکل برخط حاکم کرد.
این مترجم و محقق حوزه سینما گفت: سکوهایی مانند «اپل» و «آمازون» بعد از توفیق نتفلیکس به دلیل منابع مالی که داشتند ورود به عرصه شبکه نمایش برخط آثار تصویری را تجربه کردند. در ادامه «دیزنی پلاس» نیز که به سبب فراگیری بیماری کرونا تجربه شکست تلخی در حوزه اقتصادی داشت با اتکا به گنجینه عظیم و تولیدات پیشین خود پا به این عرصه گذاشت؛ اما هیچ یک از این سکوها نتوانستند موفقیت نتفلیکس را داشته باشند.
جوادپور در تشریح دلیل عدم توفیق دیگر سکوهای برخط جهانی ارائه محتوای تصویری؛ پیشگام بودن نتفلیکس در این عرصه را یکی از دلایل مهم توفیق این سکو و عدم توفیق سکوهای دیگر دانست و در تشریح دلایل دیگر گفت: مابقی سکوهای ارائهدهنده نمایش محتوای تصویری به شکل برخط نگاه کالایی به تصویر داشتند. درحالیکه نتفلیکس تلاش کرد تا فارغ از این نگاه، محتوای تصویری را به شکل اختصاصی برای تمامی کشورها با توجه به فرهنگ؛ زبان؛ دین؛ قوم و جغرافیای آن کشورها تولید کند و به همین سبب به محبوبیت دست پیدا کرد. یکی دیگر از دلایل مهم سبقت گرفتن و بدل شدن نتفلیکس به یکی از رقبای بزرگ هالیوود احیای هنر دوبله در ارائه آثار تصویری است. مردمان برخی از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و فرانسه علاقهای به خواندن زیرنویس ندارند. همین مسئله باعث شد تا نتفلیکس با احیای نوین و خلاقانه هنر دوبله، تمامی سریالهای جهانی را به زبان کشورهای مقصد دوبله کرده و به آنها ارائه دهد. به همین سبب دستی بسیار بالاتر نسبت به دیگر سکوهای ارائهدهنده محتوای تصویری به شکل برخط در عصر حاضر پیدا کرد و به جِد امروز به یکی از اصلیترین رقبای هالیوود بدل شده است.
رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در تحلیل این کتاب و داشتههایی که این اثر به واسطه محتوای خود میتواند به مخاطب ارائه دهد گفت: یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب آن است که مسئلهای به نام اقتباس ادبی را در تمامی گونههای مختلف سینمایی به بررسی میپردازد و در میان این گونهها مخاطب به برخی از آثار سینمایی برمیخورد که تا پیشازاین حتی روند اقتباس در آنها را نمیتوانست در مخیله خود بگنجاند. دیگر ویژگی این کتاب آن است که هر یک از مقالههای این اثر استقلالی تام و تمام اختصاصی برای خود دارند. مخاطب میتواند با انتخاب و متکی به سلیقه خود یکی از این مقالهها را برگزیند و در قالب خوانش آن به اطلاعات مدنظر دست پیدا کند. در حقیقت مقالههای مجزای این اثر به مثابه گشودن مناظر متفاوت بر محور و بستری ثابت به نام اقتباس در عرصه سینما برای مخاطب بدل شده و همین عامل کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما را به اثری مرجع در حوزه سینما و ادبیات برای پژوهشگران بدل کرده است.
زندگی یعنی ساختن مسیر میان روشنایی و تاریکی
کریمیعباسی نیز گفت: نویسنده «تاریکی فرامیخواند، پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» از استادهای به نام یکی از دانشگاههای ادبیات لندن است. به همین سبب با توجه به آنکه تلاش کرده به واسطه این متن بار معنای کلمات و جملات را بر بستر روایتی مطول بنا کند، کار ترجمه این اثر از نظر ادبی به خاطر پاراگرافهای بلند و بدون نقطه نویسنده برای مخاطب فارسیزبان سخت بود. به همین سبب تلاش کردم در کنار ترجمه متن روایی نویسنده، این کتاب را به اثری روان و خوشخوان برای زبان مقصد یعنی فارسی بدل کنم.
وی افزود: همچنین محتوای این اثر به گونهای بود که مترجم را وامیداشت تمامی قریب به ۳۰۰ فیلمی که در این کتاب توسط نویسنده مورد ارجاع قرار گرفته است را ببیند. برای آنکه ارائه محتوا به مخاطب؛ متقن، مستند و علمی باشد تمامی این فیلمها را بار دیگر مرور کردم تا آنچه به مخاطب ارائه میدهم قابل استنباط و تصویرسازی باشد. برخی معتقدند آدمهایی که طرفدار ادبیات جنایی هستند، ذهن و روحیهای خشن دارند. با قدرت میگویم که این مؤلفهای اشتباه است! چرا که نوآر آئینه تمام قدی روبهروی مخاطب میگذارد تا مدار زندگی خود را تنها بر خوشباوری استوار نکند و در برابر سختیها و حیلهها هوشیار باشد.
این مترجم و فیلمنامهنویس در ادامه گفت: ادبیات و سینمای نوآر به انسان یادآوری میکند که در کنار هر روشنایی در مسیر زندگی، تیرگی نیز وجود دارد. این همان حقیقت اصیل مبارزه در زندگی برای رسیدن به سعادت است و انسان را به سفر در درون خود دعوت میکند تا در قالب مکاشفه خود، سنجش روشنیها و تیرگیها، خوبیها و بدیها، بتواند در تبیین مسیر زندگی خود به سمت موفقیت برنامهریزی درست و دقیقی داشته باشد. پیشازاین نیز مطالعات بسیاری در حوزه نوآر داشتهام و با عقبه این مطالعات میگویم که این کتاب اثری کامل، جامع و شامل بخشهای مختلف جامعهشناسانه، نگرش مبتنی بر فرهنگ زیست انسانها و مبانی تئوری اندیشههای فرهگشناسانه به شکل کامل است. مؤلف آن تلاش کرده به شکل دقیق، علمی و فارغ از جهتگیری به پرداخت این مباحث دست زند. دستهبندی و طبقهبندی ارائه محتوا در این اثر به قدری با دقت توسط نویسنده صورت گرفته که هر فصل از کتاب بهتنهایی میتواند خود به کتاب یا جزوهای مجزا درباره آن موضوع بدل شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، دبیرخانه جایزه ادبی «شهید سیدعلی اندرزگو» فهرست آثار نامزدشده در چهارمین دوره این جایزه را اعلام کرد.
بنا بر اعلام دبیرخانه، آثار رسیده در سه بخش «روایت مستند و تاریخ شفاهی»، «داستان بلند و رمان بزرگسال» و «داستان کودک و رمان نوجوان» توسط هیئت داوران مورد بررسی قرار گرفته و اسامی نامزدها به شرح زیر است:
نامزدهای بخش روایت مستند و تاریخ شفاهی:
کتاب رضاخان تا رضاشاه (از بخت جمهوریخواهی تا تخت شاهنشاهی)/ بهقلم هدایتالله بهبودی/ انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
کتاب فعالیت سیاسی و مسلحانه گروه حزب الله/ بهقلم علیرضا محسنی ابوالخیری/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی
کتاب اعدامیها/ بهقلم شاداب عسگری، مرضیه یادگاری/ انتشارات روزنامه ایران
کتاب مبارزه به روایت شهید محمدصادق اسلامی/ بهقلم جواد اسلامی/ انتشارات سرچشمه
کتاب فهم زمانه/ بهقلم یعقوب توکلی/ انتشارات چاپ و نشر بینالملل
کتاب من ربانی شیرازی هستم/ بهقلم فاطمه رحیمی/ انتشارات سوره مهر
نامزدهای بخش داستان بلند و رمان بزرگسال:
کتاب گعدههای دور آتش/ بهقلم سیدمیثم موسویان/ انتشارات کتاب نما
کتاب پرواز مسکو/ بهقلم زکیه عباسی/ انتشارات سوره مهر
کتاب ماه و بلوط/ بهقلم محسن مومنی شریف/ انتشارات سوره مهر
کتاب باغ خونی/ بهقلم نوید ظریف کریمی/ انتشارات ستارهها
نامزدهای بخش داستان کودک و رمان نوجوان:
کتاب سلفی با میرزا/ بهقلم طاهره مشایخ/ انتشارات مهرک
کتاب جادوپرست/ بهقلم سیده فاطمه موسوی/ انتشارات جمکران
کتاب اسپاگتی با سس قرمز/ بهقلم هادی حکیمیان/ انتشارات دفتر نشر معارف
کتاب فرار ماردوش/ بهقلم سمیه سلیمانی/ انتشارات چاپ و نشر بینالملل
کتاب شبحی در پشت بام/ بهقلم مجید ملامحمدی/ انتشارات بهنشر
کتابهای برگزیده در هر بخش در مراسم اختتامیه جایزه شهید اندرزگو معرفی خواهند شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، اعضای هیئت علمی نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر طی حکمی از سوی سیدعباس صالحی منصوب شدند.
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با صدور احکامی وحید عیدگاه طرقبهای، قربان ولیئی، عالیه مهرابی، زکریا اخلاقی، ابوطالب مظفری، اسماعیل امینی، میلاد عرفانپور، عبدالجبار کاکایی و فریبا یوسفی را به عنوان اعضای هیأت علمی نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر منصوب کرد.
در متن احکام سیدعباس صالحی آمده است:
«جناب آقای / سرکار خانم
نظر به فعالیتهای ارزنده ادبی و تجربه گران سنگ جنابعالی در عرصه شعر، زبان و ادبیات فارسی و به پیشنهاد معاون محترم امور فرهنگی و خانه کتاب و ادبیات ایران به موجب این حکم به عنوان «عضو هیأت علمی نوزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» منصوب میشوید.
امید است با استعانت از خداوند متعال و بهرهمندی از هماندیشی و همکاری استادان، اندیشمندان و صاحب نظران در شناسایی و گسترش الگوهای ادبی فاخر در حوزه پرسابقه و تمدنی شعر فارسی و اجرای وظایفی که در آئیننامه جشنواره برای ساختن ایران قوی آمده است، موفق و موید باشید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با سالروز آغاز امامت امام زمان، مهدی موعود(عج)، تازهترین اشعار خود را به پیشگاه مقدس حضرت تقدیم کردند. بخشهایی از این سرودهها را میتوانید در ادامه بخوانید:
محمدعلی یوسفی
میرسد روزی که عشق از آسمان سر میزند
میرود غم، شادی از آن سوی در، در میزند
میرسد نوری ز جنس روشنای مهر و ماه
او که چشمک بر تمام ماه و اختر میزند
میرسد سرو بلندی از میان باغها
قامتش پهلو به هر سرو و صنوبر میزند
میرسد یک شاخه گل با هزاران رایحه
بر در و دیوار دنیا مشک و عنبر میزند
«میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند»
داد بر نامردمان مثل پیمبر میزند
میرسد آن کس که دارد ذوالفقار حیدری
گردن گردنکشان با تیغ حیدر میزند
میرسد یاور برای جمله مستضعفان
با همه مستکبران او حرف آخر میزند
میرسد آن تکسوار از ماورای قرنها
داد خود را بر سر محراب و منبر میزند
***
عارفه دهقانی
ای آخرین ستاره چشمانتظارها
حلقه زدند دورِ نگاهت، مدارها
خورشیدی و تبلورِ نورِ زلالِ تو
سرسبز کرده وسعتِ آیینه زارها
ما شبنمیم و مِهرِ تو،مُهرِ قبول ماست
یک جرعه نور ریز به گوشه کنارها
تا شعلهشعله عشق تو عیوقمان کند
ما ذره ذره دور تو گردیم بارها
ما را عصای دستِ کلیمانهات ببین
تا بشکند طلسم همه شبهمارها
یک جمعه در طراوت باران ظهور کن
یک جمعه محو کن همه گرد و غبارها
از این به بعد، خیمه آرامِ چشمتان
باشد قرارگاهِ دلِ بیقرارها
باید همه به سمت نگاهت سفر کنند
باید یکی شوند خطوط قطارها
میلاد عرفانپور
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد راز شب تار برملا خواهد شد
در راه، عزیزی است که با آمدنش هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم». در روایتی دیگر از رسول خدا نقل شده است که: «حَقُّ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَلی هذِهِ الاُمَّةِ کَحَقِّ الوالِدِ عَلی وَلَدِهِ؛ حق علی بر مسلمانان مانند حق پدر بر فرزندانش است.» پیداست که این گفتار به معنی استعاری پدری اشاره دارد، نه معنی جسمانی و بیولوژیک پدری.
پدر بودن به چه معناست؟ با وجودیکه این معنا نزد اقوام مختلف تفاوتهایی جزئی دارد، اما مشابهتهای بسیار و کهن بودن این الگو و استعاره یا تشبیه و قراردادن کسی در مقام پدری ویژگیهایی بر او مترتب میکند، که برای درکش ناگزیر به دانستن این نقش در ادبیات کهن و معاصر خود هستیم.
نقش پدر در اساطیر ایران
پدر در اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد و اغلب بهعنوان نمادی از قدرت، حمایت و خرد، آفرینش، و مسئولیتپذیری ظاهر میشود. در اسطورههای ایرانی، شخصیتهای پدر معمولاً نمایانگر بنیانگذاران خاندانها، نگهبانان سنتها، و رهبران قوم هستند. این شخصیتها نقشی کلیدی در هدایت، محافظت و پیشبرد داستانهای اساطیری ایفا میکنند. این شخصیتها، چه در قالب شاهان دادگر و چه در قالب پهلوانان دلاور، حامل ارزشهای بنیادین فرهنگ ایرانی هستند. اساطیر ایرانی پدر را بهعنوان محور خانواده، جامعه و کشور به تصویر میکشند و او را نماینده پیوند میان نسلها و پاسدار سنتهایی میدانند که زیستن در این پهنه سرزمینی را میسر میکنند.
برای بررسی جایگاه و نقش پدر در اساطیر ایران میتوان به این موارد اشاره کرد:
* پدر بهعنوان بنیانگذار و آفریننده
در اساطیر ایران، برخی از شخصیتهای پدر بهعنوان آفرینندگان یا بنیانگذاران نسلها و خاندانهای بزرگ شناخته میشوند:
کیومرث: نخستین انسان در اساطیر ایرانی و پدر بنیانگذار بشریت است. او در اوستا و متون پهلوی بهعنوان نخستین انسان خاکی معرفی میشود و فرزندان او نماد آغاز زندگی بشری در زمین هستند. در شاهنامه میخوانیم:
سخنگوی دهقان چه گوید نخست
که نام بزرگی به گیتی که جست؟
که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد؟
ندارد کس آن روزگاران به یاد
مگر کز پدر یاد دارد پسر،
بگوید تو را یک به یک در به در
که نام بزرگی که آورد پیش،
که را بود از آن برتران پایه بیش
پژوهندۀ نامۀ باستان
که از پهلوانان زند داستان،
چنین گفت ک: آئین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه
پادشاهی کیومرث، شاهنامه شاه طهماسبی
جمشید: یکی از شاهان اسطورهای و و پیشدادی در شاهنامه. او را میتوان پدر نمادین تمدن و پیشرفت بشری دانست، که با طبقه بندی اجتماعی، ساختن شهرها و گرمابه و ایوان و کاخ با سنگ و گل و خشت ابداع ابزارها و توسعه کشاورزی و دامپروری، ابداع نساجی و رشتن و بافتن و دوختن و شستن، یافتن انواع سنگها و فلزات و گوهرها، پزشکی و درمان دردها و بیماریها، یافتن بوهای خوش و عطرها و… به نوعی پدر فرهنگ و تمدن ایرانی محسوب میشود.
* پدر، نماد قدرت و حمایت
در اساطیر ایران، پدران اغلب رهبران و شاهانی هستند که قوم خود را از خطرات حفظ میکنند:
فریدون: یکی از شاهان فره مند و برجسته شاهنامه، هرچند در جوانی با کمک کاوه آهنگر و مردم ایران کشور را از ستم ضحاک نجات میبخشد و داد و دهش میکند و عدالت را برقرار میسازد، اما نقش پدرانه او برجسته است. بعد از این و باز در نقش پدر او را میبینم که قلمروش را میان سه فرزندش (ایرج، سلم و تور) تقسیم میکند. در واقع شاهان سه سرزمین توران و ایران و روم (همه جهان مسکون) با هم برادرند و همه فرزندان فریدون هستند.
سام نریمان: یکی از پهلوانان شاهنامه و پدر زال، که با وجود شرایط عجیب زال در هنگام زاده شدن و طرد کردن نوزاد و به کوه افکندنش، سرانجام توبه میکند و با زاری و تضرع فرزندش را از خدا میخواهد و سیمرغ زال جوان که به امر خداوند زیر سایه خود و در لانه اش بر بلندای البرزکوه پرورش داده بود پیش پدر برمیگرداند. سام به جبران این ظلمی که به زال کرده، پیمان میبندد که کاری نکند که او آزرده شود و در پرورش او نقش مهمی ایفا میکند؛ تا جایی که در جهان مردی به قدرت و خرد زال وجود نداشته و استادی نبوده که بتواند به او چیزی بیاموزد.
* پدر بهعنوان آموزگار و مربی
در بسیاری از اساطیر ایرانی، پدران نقش راهنما و آموزگار را برای فرزندان خود ایفا میکنند:
رستم و زال: زال، بهعنوان پدر رستم، او را به مسیر پهلوانی هدایت میکند و در تربیت و آموزش او سهم بزرگی دارد. در بسیاری از داستانهای شاهنامه، رابطه میان زال و رستم نماد پیوند عمیق پدر و فرزند است، و با توجه به اینکه در هنگام مرگ رستم زال هنوز زنده است میتوان گفت این رابطه در طول حیات رستم هرگز گسسته نشده است. بعدها رستم این نقش پدر به عنوان مربی را برای دو شاهزاده دیگر بازی میکند: سیاوش (پسر کیکاووس و پدر کیخسرو) و بهمن (پسر اسفندیار). تاکید بر نقش پدرانه رستم بسیار زیاد است، تا جایی که در نبردهای کینخواهی سیاوش هیچکس نمیتواند مقابل رستم ایستادگی کند و وقتی او در جنگ با خاقان چین مقابل سپاه توران میرسد، هومان به پیران اینطور میگویند:
گر این شیردل رستم زابلیست
برین لشکر اکنون بباید گریست!
و پیران خود را به خاقان چین میرساند و به او اینطور میگوید:
که این بارۀ آهنین رستم است
که خام کمندش خم اندر خم است
ازو دیو سیر آید اندر نبرد،
چه یک مرد با او، چه یک دشت مرد!
به زابلستان چند پرمایه بود،
سیاووش را آن زمان دایه بود،
پدروار با درد جنگ آورد
جهان بر جهاندار تنگ آورد…
سیمرغ: هرچند سیمرغ یک موجود اسطورهای و نمادین دانسته میشود، اما در داستان زال و رستم، نقش یک پدر یا پروراننده معنوی را برای تربیت زال و رستم بر عهده دارد. حضور همیشگی او و پشتیبانی اش از زال و رستم نوعی اتصال این خاندان است با خردی آسمانی.
* پدر، نماد عدالت و خرد
برخی از شخصیتهای پدر در اساطیر ایران نماینده عدالت و خردورزی هستند.
منوچهر: نتیجه فریدون (پسری که از دخترِ ایرج به دنیا میآید) و کینخواهی پدربزرگ خود را به سرانجام میرساند تا گردش جهان بر منهج عدل و داد برگردد و بیداد رخت ببندد. شاهی عادل و خردمند که در داستانهای شاهنامه نماد یک رهبر پدرگونه برای ایران است.
در نقطه مقابل اما شخصیتهایی هستند که باوجود پدر بودن و شاه بودن، خلاف خرد و داد رفتار کرده و اسیر دیو آز و خودخواهی میشوند:
گشتاسپ: پدر اسفندیار، که مدام تصمیمات بحثبرانگیزی میگیرد. او نمایانگر چالشهای میان وظایف شاهی (حفظ امنیت و اداره کشور و برقراری داد) و پدری (مهرورزی و هدایت فرزندان) و خودخواهی و آز خودش است؛ و تا جایی پیش میرود که برای اینکه تاج و تختش را به پسرش نسپارد، از ستاره شناسان میپرسد که عمر این فرزند فرهمند و روئین تن چگونه به پایان میرسد و وقتی میشنود که مرگ او به دست رستم در زابل رخ میدهد، پسرش اسفندیار را به قتلگاه مبارزه با رستم میفرستد. و اسفندیار این را نمیفهمد تا لحظهای که تیر به چشم سرش میخورد ولی گویی تازه چشمِ دلش باز شده است، در هنگام مرگ به برادرش پشوتن اینطور وصیت میکند:
چو رفتی به ایران، پدر را بگوی
که چون کام یابی بهانه مجوی!
زمانه سراسر به کام تو گشت
همه مرزها پر ز نام تو گشت
امیدم نه این بود نزدیک تو،
سزا این بُد از جان تاریک تو
به پیشِ سران پندها دادیَم،
نهانی به کشتن فرستادیَم!
کنون زین سخن یافتی کام دل
بیارای و بنشین به آرام دل
چو ایمن شدی مرگ را دور کن،
به ایوان شاهی یکی سور کن
ترا تخت، سختی و کوشش مرا
ترا نام، تابوت و پوشش مرا…
یزدگرد بزهگر: در میان شاهان و پدرانی که به وظایف خود عمل نمیکنند، میتوان از یزدگرد اول پدر بهرام گور نام برد، که از بسیاریِ آزار، به یزدگرد بزهگر معروف بوده است. به همین دلیل پس از مرگ او مردم ایران پادشاهی را به کسی دیگر به جز بهرام گور میسپارند، با این اندیشه که او هم فرزند همان پدر است. اما بهرام که در یمن و نزد نعمان و منذر بالیده و آداب رزم و بزم و شاهی آموخته دلاورانه به ایران میآید و با پشت سر گذاشتن آزمون ربودن تاج از میان دو شیر، به تخت شاهی مینشیند و یکی از بهترین دورانهای شهریاری ایران را رقم میزند.
* فقدان پدر و تراژدی
برخی از اسطورههای ایرانی نیز به تصویر پدرانی میپردازند که در مواجهه با سرنوشت، تصمیمات دشواری میگیرند:
رستم و سهراب: این داستان مشهور از شاهنامه یکی از غمانگیزترین تراژدیهای پدر و فرزندی است، که رستم بهطور ناخواسته فرزند خود، سهراب، را میکشد و بعد از آگاهی از هویت او، با اندوه و پشیمانی روبرو میشود و قصد کشتن خود را دارد. اما بخشی از آنچه برای سهراب رخ میدهد و او را قدم به قدم به فاجعه نزدیک میکند، نداشتن حمایت و پرورش نیافتن در دامان پدر خود رستم است. او پدر را نمیشناسد و این بحران هویت است که او را به همدستی با فرستادگان افراسیاب و باور کردن حمایت آنها، و سرانجام جنگ با ایرانیان و رویارویی تراژیک با پدر میکشاند.
زاری رستم بر سهراب، شاهنامه شاه طهماسبی
فرودِ سیاوش: فرود فرزند سیاوش نیز سرنوشتی مشابه دارد، علیرغم داشتن مادر به خردمندی جریره، او از پرورش در دامان پدرش سیاوش محروم است و به همین دلیل در موقع لزوم نمیداند چه کند و با مشورت با مشاور نادان خود، _بدون دیدن کیخسرو برادرش_ تراژدی مرگ خود را رقم میزند.
* پدر در نقش نگهبان سنتها
بسیاری از شاهان و پهلوانان در اساطیر ایرانی، در نقش پدر، سنتها و ارزشهای فرهنگی و دینی را به نسلهای بعد منتقل میکنند: جمشید با نوآوریهای خود، فرهنگ و دانش را بهعنوان میراثی برای بشریت باقی میگذارد، فریدون داد و دهش را گسترش میدهد، زال بهعنوان پدر رستم همواره به انتقال ارزشهای پهلوانی و اخلاقی به فرزندش اهمیت میدهد، رستم به عنوان پدرخوانده و پرورش دهنده سیاوش و بعدها بهمن همین کار را میکند، تا جایی که در وصیت اسفندیار در هنگام مرگ به رستم اینطور میخوانیم:
کنون بهمن این نامور پور من
خردمند و بیدار دستور من،
بمیرم، پدروارش اندر پذیر
همه هرچ گویم ترا یادگیر
به زابلستان در ورا شاد دار،
سخنهای بدگوی را یاد دار
بیاموزش آرایش کارزار
نشستنگه بزم و دشت شکار
می و رامش و زخم چوگان و کار
بزرگی و برخوردن از روزگار
که بهمن ز من یادگاری بود،
سرافرازتر شهریاری بود…
پدر در ادبیات معاصر
پدر در ادبیات فارسی معاصر یکی از مفاهیم برجسته و پرکاربرد است که در اشعار، داستانها و رمانهای معاصر به شکلهای مختلفی بازنمایی شده است. در این آثار، پدر نمادی از قدرت، فداکاری، مسئولیتپذیری و گاهی استبداد یا محدودیت به تصویر کشیده میشود. رویکرد به مفهوم پدر در ادبیات فارسی معاصر متنوع است، در واقع این مفهوم بازتابی از تحولات جامعه ایرانی و تغییر نگرشها نسبت به نقشهای خانوادگی است. نویسندگان و شاعران معاصر با استفاده از شخصیت پدر، به مسائل عاطفی، اجتماعی و فرهنگی پرداختهاند و هرکدام از زاویهای متفاوت این نقش را بررسی کردهاند:
* پدر بهعنوان نماد حمایت و فداکاری
در بسیاری از آثار، پدر بهعنوان فردی فداکار به تصویر کشیده شده که برای رفاه و آسایش خانواده تلاش میکند. در اشعار سهراب سپهری، پدر بهنوعی در نقش حامی طبیعت و زندگی آرام بازتاب دارد، هرچند اشاره مستقیم به پدر کمتر دیده میشود. شاید مهمترین اشاره او به پدرش را در بخشی از شعر صدای پای آب بتوان خواند:
پدرم پشت دو بار آمدن چلچلهها، پشت دو برف
پدرم پشت دو خوابیدنِ در مهتابی
پدرم پشت زمانها مرده است
پدرم وقتی مرد، آسمان آبی بود
مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد
پدرم وقتی مرد، پاسبانها همه شاعر بودند
مرد بقال از من پرسید:
چند من خربزه میخواهی؟
من از او پرسیدم:
دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی میکرد
تار هم میساخت، تار هم میزد
خط خوبی هم داشت…
در داستانهای کلاسیک معاصر مثل آثار محمود دولتآبادی، پدر اغلب نمادی از قدرت و پشتوانه خانواده است، بهویژه در جوامع روستایی و سنتی. دولتآبادی که در آثار خود به زندگی مردم محروم و طبقات پایین جامعه میپردازد، شخصیت پدر را در چارچوبی واقعگرایانه، چندلایه، و انسانی ترسیم میکند. پدران در داستانهای او نمایندۀ سنتهای دیرینه، فقر اقتصادی، و چالشهای اجتماعیاند و گاه درگیر کشمکش میان وظایف خانوادگی و محدودیتهای محیطی میشوند. در کلیدر، پدران اغلب کسانی هستند که با تحمل رنجهای فراوان، تلاش میکنند خانواده و زمین خود را حفظ کنند.
* پدر بهعنوان نماد اقتدار و استبداد
با پیشرفت ادبیات مدرن و تغییر نگرش نویسندگان، گاهی پدر در نقش نماد استبداد و قدرت بیچونوچرا ظاهر میشود. در آثار صادق هدایت، شخصیت پدر در برخی موارد بهعنوان فردی سختگیر یا محدودکننده تصویر شده است که نمایانگر ساختار سنتی خانواده در زمان خود است. همچنین در اشعار فروغ فرخزاد، هرچند کمتر مستقیم به پدر اشاره شده، اما نقش پدر و جامعه مردسالار در محدودیتهای زنان حس میشود، و این با تجربه شخصیت نظامی و سختگیر پدر او مطابقت دارد.
* پدر همیشه غایب
یکی دیگر از مفاهیم قابلتوجه در ادبیات معاصر، غیبت پدر است. این غیبت ممکن است بهدلیل مرگ، مهاجرت یا مسائل دیگر باشد و اغلب بازتابی از خلأ حمایت عاطفی یا اقتصادی در خانواده است. در رمان بوف کور صادق هدایت، غیاب نقشهای اصلی خانواده، از جمله پدر، به بحران هویتی شخصیتها دامن میزند. غیاب پدر در برخی از داستانهای علی اشرف درویشیان ناشی از مهاجرت برای کار، مرگ، یا ناتوانی در ایفای نقش خانوادگی است، تأثیر عمیقی بر زندگی فرزندان میگذارد. این غیاب گاهی به بلوغ زودرس شخصیتهای کودک و نوجوان داستانها منجر میشود و مسئولیتهای پدرانه به دوش آنها میافتد.
* پدر بهعنوان قربانی ناآگاهی و جهل اجتماعی
در آثار محمدعلی جمالزاده، پدر گاه شخصیتی است که خود نیز قربانی شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش است. این پدران ممکن است از نگاه فرزندان یا نسل جدید سختگیر و سنتی به نظر برسند، اما در واقع آنان نیز تحت تأثیر محدودیتهای آموزشی و فرهنگی دوران خود بودهاند. این نگاه همدلانه، لایه دیگری به شخصیت پدر در داستانهای او اضافه میکند. پدران در داستانهای او بازتابدهندۀ روابط خانوادگی، تأثیرات سنتهای اجتماعی، و تعارضات میان نسلها است. جمالزاده که از بنیانگذاران داستاننویسی مدرن فارسی به شمار میآید، در آثار خود با زبانی طنزآمیز و انتقادی به نقش پدر و خانواده در جامعۀ ایرانی میپردازد. در داستانهای او، پدر اغلب شخصیتی است که هم نمایندۀ اقتدار سنتی است و هم نماد محدودیتهای اجتماعی و خانوادگی. شبیه این تصویر را در آثار علی اشرف درویشیان نیز میتوان دید.
* نقش طنزآمیز پدر
شخصیت پدر گاهی طنز آمیز است. در برخی از داستانهای جمالزاده، بهویژه داستانهایی که به توصیف خانوادههای سنتی ایرانی میپردازد، با نوعی طنز آمیخته است. این طنز معمولاً رفتارهای اغراقشده، باورهای نادرست، یا جدیت بیش از حد پدران را هدف قرار میدهد. یکی از ویژگیهای برجسته آثار جمالزاده، استفاده از طنز برای نقد اجتماعی است.
در آثار هوشنگ مرادی کرمانی هم طنز در شخصیت پدر دیده میشود. پدران در داستانهای او، حتی در لحظات سختی و ناکامی، اغلب با چاشنی طنز یا دیالوگهای شیرین تصویر میشوند، که به داستانها عمق انسانی و جذابیت بیشتری میبخشد. نقش پدر در داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی معمولاً در قالبی واقعگرایانه، انسانی، و متأثر از بافت سنتی و روستایی جامعۀ ایران تصویر میشود. آثار او که اغلب حول زندگی کودکان و نوجوانان در محیطهای ساده و محروم میچرخد، پدر را بهعنوان یک شخصیت کلیدی در شکلدهی به زندگی فرزندان معرفی میکند. در این داستانها، پدر نمادی از مسئولیت، فقر، عشق، گاه غیاب، و تأثیرات مثبت یا منفی بر شخصیت کودکان است.
* پدر بهعنوان نماد تغییر و تحول اجتماعی
در بسیاری از آثار معاصر، پدر نمایانگر نسل گذشته است که در برابر تغییرات اجتماعی مقاومت میکند یا تلاش میکند با این تغییرات سازگار شود. این تصویرسازی اغلب در داستانهای مربوط به دهههای اخیر دیده میشود، مثل آثار علیاشرف درویشیان. نقش پدر در داستانهای علیاشرف درویشیان بهعنوان بازتابی از جامعۀ محروم و نابرابر ایران به تصویر کشیده میشود. این پدران نمادهای طبقۀ کارگر و زحمتکشاند که در برابر سختیهای زندگی مقاومت میکنند یا قربانی شرایط ناعادلانه میشوند. درویشیان با نگاهی همدلانه و انتقادی، تصویر پدر را در چارچوبی از تعارضات اجتماعی و طبقاتی ارائه میدهد و از این طریق، به نقد نابرابریها و بیعدالتیهای جامعه میپردازد.