ماجرای همکاری مرحوم ابوترابی با ساواک برای دستگیری شهید اندرزگو


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، “پاسیاد پسر خاک”، نوشته «محمد قبادی» تصویری متفاوت از «سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» به مخاطب ارائه می‌دهد. مرحوم ابوترابی‌فرد در نزد عموم مردم به «سید آزادگان» شهره است؛ مردی که چون کوهی استوار در اسارتگاه‌های عراق ایستادگی کرد و قوت قلب آزادگان در دوران اسارت بود. عمده خاطراتی که از او طی چند دهه گذشته نقل شده، محدود به 10 سالی است که مرحوم ابوترابی‌فرد در اردوگاه‌های عراق گذراند. هرچند این بخش از خاطرات او، یکی از تأثیرگذارترین روزهای زندگی اوست، اما محدود کردن مرحوم ابوترابی به این دوران، با توجه به ظرفیت‌های بزرگ شخصیتی که بهره‌مند بود، جفایی است در حق او.

از این منظر، کتاب “پاسیاد پسر خاک” خلاف جریان غالب حرکت کرده و ابعاد مختلف زندگی سید آزادگان را مورد بررسی قرار داده است؛ از زندگی خانوادگی و تأثیر پدر بزرگوارش، شیخ عباس ابوترابی‌فرد تا تحصیلات در قم و نجف و شروع مبارزات انقلابی، جنگ، اسارت و ویژگی‌های خلقی و شخصیتی او. نویسنده برای رسیدن به این اطلاعات راه ساده‌ای را طی نکرده است. استفاده از منابع کتابخانه‌ای و خاطرات مرحوم ابوترابی فرد در کنار روایتی ساده اما صادقانه، “پاسیاد پسر خاک” را به یک کتاب خواندنی در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس تبدیل کرده است.

بخشی از خاطرات کتاب، به مراودات مرحوم ابوترابی‌فرد با اشخاص تأثیرگذار در جریان تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب اختصاص دارد. یکی از چهره‌هایی که بر زندگی مرحوم ابوترابی‌فرد تأثیر غیر قابل انکاری گذاشت و می‌توان گفت که او را در مسیر انقلاب ثابت‌قدم کرد، شهید سید علی اندرزگو بود.

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , مرحوم سید علی اکبر ابوترابی‌‌فرد ,

آشنایی و مراوده‌ای که کم‌کم دایره فعالیت‌های انقلابی مرحوم ابوترابی را گسترش داد و باعث آشنایی او با شخصیت‌های تأثیرگذار دیگری شد. این آشنایی در اواخر دهه 40 رخ داد و تا شهادت شهید اندرزگو ادامه داشت؛ اما تأثیر آن تا پس از شهادت اندرزگو نیز باقی بود. نمونه‌ای از این تأثیرگذاری را می‌توان در آشنایی مرحوم ابوترابی‌فرد با شهید چمران و پیوستن او به ستاد جنگ‌های نامنظم در دفاع مقدس دید؛ امری که بعدها به اسارت مرحوم ابوترابی‌فرد انجامید. در بخش‌هایی از کتاب “پاسیاد پسر خاک” درباره نحوه آشنایی و مراودات مرحوم ابوترابی با شهید اندرزگو می‌خوانیم:

سیدعلی‌اکبر ابوترابی با سیدعلی اندرزگو در سال 1349 و در خانه شخصی در قم به نام “آقا باقر نجار” در تهران آشنا گردید. این آشنایی زمینه‌ساز ارتباطات بیشتر شد. گزارش 12 اسفند 1351 ساواک اشاره می‌کند که ابوترابی با اندرزگو صمیمیت زیادی داشته و به نقل از ابوترابی می‌نویسد: “در تهران شمیران مدرسه‌ای بود که بیشتر اوقات در آنجا بود. من او را ملاقات می‌نمودم؛ ولی با لباس‌های مختلف.”

این نوع ارتباط از فعالیت‌های گسترده اندرزگو برای جذب جوانان مستعد به حساب می‌آمد. سید علی اندرزگو تا قبل از اسفند 1351، که توسط مجید فیاض لو برود، با جذب جوانان مستعد و آموزش آنها حرکت جدیدی را در مبارزات مسلحانه آغاز کرد. او طرز استفاده از اسلحه و هر آنچه را که در کارهای مبارزاتی خود مهم می‌دید حتی در منزل خود آموزش می‌داد و بعید به نظر نمی‌رسد سید علی‌اکبر ابوترابی هم در زمرۀ همین جوانان بوده باشد. همچنین به نظر می‌رسد این حرکت وی تحت تأثیر ضربه‌ای باشد که ساواک در شهریور 1350 بر سازمان مجاهدین خلق وارد کرد. در این آشنایی آنچه مهم است اینکه میزان ارتباط آن دو به اندازه‌ای بوده که زمینه دستگیری ابوترابی را فراهم کرد.

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , مرحوم سید علی اکبر ابوترابی‌‌فرد ,

در گزارش ساواک این ارتباط چنین بیان شده است: «در تاریخ 51/12/11 ساعت 11 آقای سید علی‌اکبر ابوترابی فرزند سید عباس ابوترابی قزوینی را در بازار ملاقات نموده وی اظهار داشته است خوشوقتم که یکی از رفقا به دام سازمانی‌ها نیفتاده. او طلبه محجوب تهرانی بود که با من صمیمیت زیادی داشته و تقریباً پنج سال بود که سازمانی‌ها پی جویی می‌کردند ولی موفق به گرفتن او نشدند […] اظهار شده آن طلبه اهل کجاست، سید علی‌اکبر بیان داشته که شیخ عباس تهرانی می‌باشد و شب گذشته (51/12/10) یکی از دوستان به من گفت بحمدالله اطلاع دارم که از مرز ایران صحیح و سلامت خارج شده است. سؤال کردم چطور توانست فرار کند. اظهار داشت خیلی طلبه عجیبی می‌باشد و زرنگ. چند شناسنامه و تذکره داشته که تا به حال نتوانسته‌اند بگیرند.»

بر اساس این گزارش، در 16 اسفند 1351 سید علی‌اکبر ابوترابی توسط ساواک قم دستگیر و روانه تهران می‌شود. از آنجا که موقعیت سیاسی و اهمیت فعالیت‌های اندرزگو را به عنوان یک مبارز مسلمان، که مشی مسلحانه نیز دارد، می‌دانست، آشنایی و هرگونه ارتباط با او را منکر شده و اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. او حتی برای اینکه ساواک را از سر خود باز کند تعهد همکاری نیز می‌دهد.

“در آن رابطه خوب ما هم دستگیر شدیم؛ ولی الحمدلله به خیر گذشت چون گزارش شده بود که ما هم با شیخ عباس رابطه داریم، آمدند و ریختند و ما را توی خیابان گرفتند. دیدیم توی کوچه و خانه پر است از اینها. ما را آوردند اوین. ما فهمیدیم جریان شیخ عباس است. چند سؤال کردند. وقتی گفتیم می‌شناسیم فشار را کم کردند چشم‌هایمان بسته بود؛ باز کردند. ته ماشین افتاده بودیم؛ بلند کردند و تعارف کردند به ما تا رسیدیم اوین.

صبح که ما را بردند بازجویی: گفتند شیخ عباس را از کجا می‌شناسی؟ گفتم از نجف اشرف. و من شخصی به نام شیخ عباس مینایی را که در نجف می‌شناختم معرفی کردم. فشار شروع شد؛ ولی خوب ما هم خیلی همچنین خودمانی و ساده همیشه می‌گفتیم مگر این شیخ عباس چه کرده که با من چنین می‌کنید؟ آدرسش مشخص است، کروکی خانه‌اش را حتی برای آنها کشیدم با تمام تفاصیل که الحمدلله به لطف خدا اینها کم‌کم یقین کردند که آن شیخ عباس ممکن است همین باشد. عکس او را آوردند. از خانه پدرش عکس گیر آورده بودند. چهار جور عکس ایشان را داشتند. ما هم گفتیم بابا اینکه مثل جنایتکارها است. من خودم هم حاضرم در این رابطه با شما همکاری کنم و الحمدلله آن جریان گذشت و طولی نکشید که عذرخواهی کردند.”

بدین ترتیب سید علی‌اکبر ابوترابی در 23 اسفند 1351 آزاد شد و به قم بازگشت. البته آزادی ابوترابی را نباید به حساب دست به سر کردن ساواک توسط او گذاشت؛ چراکه ساواک برای شناخته نشدن منبع اطلاعاتی خود بیش از اندازه به اصل موضوع نپرداخته بود و تلاش همسر او نیز کارساز افتاده بود.

کتاب , ادبیات دفاع مقدس , مرحوم سید علی اکبر ابوترابی‌‌فرد ,

همسر سید علی‌اکبر که برای به دنیا آوردن فرزند دوم خود از مدت‌ها قبل در تهران و خانه پدری‌اش به سر می‌برد، دو روز قبل از دستگیری او، راهی قم می‌شود تا سری به خانه و زندگی‌اش بزند. او موقع جمع و جور کردن خانه، تمام کتاب‌های ممنوعه، اعلامیه‌های امام و حتی اسلحه کمری شوهرش را که در لوله بخاری جاسازی کرده بود، جمع کرده و داخل ساک بزرگی ریخته و به یکی از طلبه‌های قزوینی که در قم زندگی می‌کرد، سپرده بود تا در جای دیگر پنهان کند. همین کار باعث شده بود که ساواک در بازرسی خانه جز یک جلد کتاب حکومت اسلامی (ولایت فقیه) نیابد.

بعد از جریان فرار اندرزگو و در پی آن بازداشت سید علی‌اکبر ابوترابی، ارتباط آن دو برای مدت چند ماه قطع شد. اندرزگو برای گریختن از دست ساواک و به قصد افغانستان و سپس نجف، راهی مشهد شد اما موفق نشد و در مشهد ماند و زندگی مخفی جدیدی را شروع کرد… .

“پاسیاد پسر خاک” به کوشش انتشارات سوره مهر در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

انتهای پیام/؛



منبع: خبرگزاری تسنیم

سامانه فارسی آموز دهخدا رونمایی شد


به گزارش خبرگزاری مهر، سامانه فارسی آموز دهخدا در مراسمی در سالن شهید سلیمانی دانشگاه تهران رونمایی شد.

سیدحسین حسینی سرپرست دانشگاه تهران در این مراسم، ضمن اشاره به اهمیت این طرح در آموزش و گسترش زبان فارسی، راه‌اندازی این سامانه را گام مهمی در راستای تحقق اهداف علمی و آموزشی دانشگاه تهران در عرصه ملی و بین‌المللی دانست.

محمود بی‌جن‌خان ناظر علمی طرح و رئیس مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران، نیز در بخش دیگری از این مراسم، در معرفی این سامانه نرم‌افزاری گفت: سامانه آموزش زبان فارسی برای یادگیری الفبا و مهارت‌های چهارگانه خواندن، شنیدن، نوشتن و گفت‌وگو تحت وب با امکان آموزشی غیرهم‌زمان یا ترکیبی تهیه شده است. این سامانه شامل ۹۴۴۵ محتوای متنی، صوتی، تصویری، ویدئویی و پویانمایی است و دوره آموزشی آن در قالب ۴۷ درس الکترونیکی معادل ۷۲۰ ساعت حضوری ارائه شده است.

وی درباره فرایند تولید محتوای دروس الکترونیکی برای این سامانه گفت: این محتوای آموزشی توسط ۳۶ نفر طی ۳۰ ماه، با حجم کار معادل ۹۵۰۰ نفر-ساعت به بهره‌برداری رسیده است.

در ادامه هادی ویسی مدیر طرح و دانشیار دانشکدگان علوم و فنون میان‌رشته‌ای درباره فارسی‌آموز دهخدا گفت: این سامانه به صورت نرم‌افزاری برخط و تحت‌وب، زبان فارسی را به غیرفارسی‌زبانان آموزش می‌دهد؛ بنابراین یک آموزگار پایه است که به واسطه ترکیب فناوری‌های نوین یادگیری الکترونیکی و نقش‌آفرینی معلم، اثربخشی بالایی دارد و برای نخستین بار در این سطح ارائه می‌شود.

وی قابلیت‌های این‌برنامه را این‌گونه برشمرد: محتوای جامع و به‌روز در آموزش فارسی در قالب‌های متنی و چندرسانه‌ای، دربرداشتن همه مهارت‌های زبانی و زیرمهارت‌ها، آزمون تعیین سطح، تمرین و آزمون پایانی در فرایند یادگیری، برگزاری کلاس‌های آموزشی مجازی به صورت ناهمزمان و همزمان، تعامل با کاربران مختلف از جمله طرح پرسش از مدرس و سایر یادگیرنده‌ها و دریافت پاسخ از آنها، دریافت بازخوردهای اصلاحی از مدرس و تلاش و تمرین دوباره برای بهبود عملکرد، مشاهده کارنامه فعالیت و عملکرد توسط یادگیرنده، پایش عملکرد یادگیرنده‌ها توسط مدرس و ارسال بازخوردهای ترغیبی، شخصی‌سازی برنامه درسی در گروه‌های کلاسی توسط مدرس، استفاده در انواع دستگاه‌ها و سیستم‌عامل‌ها و رابط کاربری چندزبانه برای تعامل آسان مخاطبان از ملیت‌های مختلف.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، با تأکید بر مشارکتی بودن طرح فارسی‌آموز دهخدا گفت: در تولید این سامانه، از همکاری مدرسان و استادان مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران در تولید محتوا و بحث‌های دیگر مرتبط با آموزش مانند سناریونویسی سامانه و نظارت و ارزیابی را بهره گرفته شده است. از سوی دیگر، شرکت مسائل فنی کار مانند پیاده‌سازی، برنامه‌نویسی و تهیه محتواهای چندرسانه‌ای را انجام داده است. دکتر بی جن خان نیز نظارت کامل بر روند تولید محتوا و مراحل فنی را بر عهده داشته‌اند.

ویسی در پایان گفت: این طرح، از سوی معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه تهران با حمایت معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان ریاست جمهوری انجام شده است. این سامانه هم‌اکنون در وبگاه مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران در اختیار علاقه‌مندان به زبان فارسی دنیا قرار دارد.



منیع: خبرگزاری مهر

فراخوان جایزه Prix Voltaire سال ۲۰۲۵ منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، انجمن بین المللی ناشران (IPA) مستقر در ژنو به‌تازگی فراخوان خود برای نامزدی جایزه ول‌تر سال جدید میلادی ۲۰۲۵ _برای شجاعت مثال زدنی در حمایت از آزادی انتشار و توانمندسازی دیگران برای استفاده از آزادی بیان_ را منتشر کرده است.

آزادی انتشار یکی از اصول اساسی این انجمن بوده و حفاظت و ارتقای آن یکی از اهداف کلیدی انجمن بین المللی ناشران است. در بسیاری از کشورها، ناشرانی که ابزاری برای انتشار ایده‌های مکتوب خود در اختیار نویسندگان قرار می‌دهند، مانند خودِ نویسندگان در معرض خطر هستند. کار آنها به شجاعت بسیار زیاد و تعهدی نوع دوستانه مبتنی بر ارزش نیاز دارد. آزادی انتشار در سراسر جهان تضمین نشده است، با تلاش‌های روزانه دولت‌ها، افراط گرایان یا منافع خصوصی برای ارعاب، حمله، زندانی کردن و حتی کشتن ناشران.

کریستن اینارسون، رئیس کمیته آزادی انتشار انجمن بین المللی ناشران می‌گوید: ما مشتاقانه منتظر دریافت نامزدهای این ناشران هستیم تا بتوانیم شجاعت آنها را جشن بگیریم و دیگران را تشویق کنیم تا برای آزادی انتشار، آزادی بیان و آزادی مطالعه بایستند.

دریافت کنندگان قبلی این جایزه عبارتند از سمیر منصور (فلسطین، ۲۰۲۴)، مزین لطیف علی (عراق، ۲۰۲۳)، انتشارات دارالجدید (لبنان، ۲۰۲۱)، انتشارات SameSky (تایلند ،۲۰۲۰)، انتشارات ویتنامی، Liberal Publishing House (ویتنام، ۲۰۲۰) خالد لطفی (مصر، ۲۰۱۹)، ناشر هنگ‌کنگی سوئدیGui Minhai (2018)، ناشر ترکیه Turhan Günay and publishing house Evrensel (2017)، وبلاگ نویس سعودی رایف بداوی (۲۰۱۶) و ناشر بلاروسی Ihar Lohvinau (2014).

هر فرد، گروه یا سازمانی می‌تواند یک ناشر را معرفی کند؛ که به عنوان فردی، جمعی یا سازمانی تعریف می‌شود و ابزاری را برای دیگران فراهم می‌کند تا ایده‌های خود را به صورت مکتوب از جمله از طریق پلتفرم‌های دیجیتال به اشتراک بگذارند. نامزدها اخیراً در میان فشار، تهدید، ارعاب یا آزار و اذیت، آثار جنجالی منتشر کرده اند. از طرف دیگر، آنها ممکن است ناشران با سابقه‌ای برجسته در طول سالیان متمادی در حمایت از آزادی انتشار و آزادی بیان باشند.

برنده این جایزه، مبلغ ۱۰ هزار فرانک سوئیس را دریافت می‌کند که توسط طیفی وسیع از حامیان مالی تأمین می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

نه‌تنها زمین، بلکه «تاریخ» را هم می‌دزدند


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یک‌صدایی‌ای که برای حمایت از فلسطین در حدود دو سال گذشته در سطح جهان ایجاد شده است، سابقه تاریخی ندارد، این برای اولین‌بار است که نویسندگان، شاعران و پدیدآورندگان هنری در سراسر جهان، به زبان‌ها و آیین‌های مختلف، یک‌صدا جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه را محکوم کرده و بارها و بارها به‌روش‌های مختلف این اعتراض خود را نشان داده‌اند.

طی ماه‌های گذشته می‌توان توجه ویژه نویسندگان به موضوع فلسطین را بیش از پیش احساس کرد، در این مدت، آثار متعددی درباره غزه، مردم این کشور، مظلومیت آنها در برابر زیاده‌خواهی‌ها و تجاوزات اسرائیل، فرهنگ و تاریخ این خطه و… منتشر شده است که هرکدام تلاش دارند صدایی از بی‌صداهای غزه و رسانه‌ای باشند برای انتشار دردهای مردم این منطقه.

کتاب «حیات پس از مرگ تصاویر فلسطینیان» نوشته عزه الحسن از جمله این آثار است که به‌عنوان یکی از نامزدهای نهایی جایزه فلسطین 2025 معرفی شده است. نویسنده تلاش دارد در این کتاب به یک موضوع مهم اما مغفول در جریان جنایات پی‌درپی رژیم صهیونیستی به خاک غزه بپردازد، این کتاب که از سوی انتشارات پالگریوی مک‌میلان در سال 2024 منتشر شده، موضوع اصلی خود را به بررسی پاک‌سازی فلسطین و آرشیو مردم این کشور توسط اسرائیل اختصاص داده است؛ در واقع نویسنده تلاش دارد با ارائه مستندات مختلف به این نتیجه برسد که ارتش رژیم صهیونیستی به یک «چپاول استعماری» دست زده است و تلاش دارد پس از هر حمله، آرشیو فلسطینیان را غارت کند یا از بین ببرد.

کتاب , کشور فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , نوار غزه ,

نویسنده در ابتدای کتاب، برخورد خود با حلقه فیلمی را آغاز می‌کند که از حمله اسرائیل سال 1982 به اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در لبنان و غارت‌های پس از آن جان سالم به‌در برده بود. او می‌نویسد: «برخورد من با بقایای بصری غارت و آنچه از آن پدید آمد، هرگز مرا رها نکرد. امکان خلق چیزی نو از دل ویرانه‌ها وجود داشت».

نویسنده که خود نیز فیلم‌ساز است، با فضایی دست و پنجه نرم می‌کند که به‌دلیل پاک‌سازی، ارتباط اندکی با گذشته دارد و در عین حال فضایی را می‌جوید که پتانسیل تخیل را ممکن می‌سازد. در آن فضا، «بقایای بصری غارت» ـ همان‌طور که الحسن اشیای مرتبط با فلسطین و جامعه فلسطینی را توصیف می‌کند ـ تحت تأثیر خشونت استعماری دگرگون می‌شوند و این اشیاء نیز به‌نوبه خود بر رابطه‌ فلسطینیان با یادگارهای گذشته‌شان تأثیر می‌گذارند.

به‌اعتقاد نویسنده؛ یک الگوی چرخه‌ای در مورد پاک‌سازی و غارت وجود دارد. الحسن توضیح می‌دهد که چگونه حمله به یک آرشیو، باعث شکل‌گیری نهادی جدید برای حفظ آنچه از آن آرشیو باقی مانده می‌شود؛ حتی با وجود اینکه استعمار اسرائیل همچنان به تلاش‌های فلسطینیان برای حفظ حافظه حمله می‌کند. نویسنده اشاره می‌کند که اسرائیل برای غارت آرشیوهای فلسطینی از مرزها عبور کرده است. الحسن با مطرح کردن نکته‌ای مهم، می‌نویسد: «در حالی که غارت نهادهای فلسطینی معمولاً ثبت و مستند می‌شود، غارت و تخریب آرشیوهای خصوصی افراد در طول تهاجمات و بمباران‌ها نادیده گرفته و فراموش می‌شود.»

کتاب , کشور فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , نوار غزه ,

نویسنده در سراسر کتاب «حیات پس از مرگ تصاویر فلسطینیان»، نمونه‌هایی از آرشیوهای خصوصی را ارائه و نشان می‌دهد که چگونه بقایای چنین آرشیوهایی، حافظه‌ خشونت استعماری اسرائیل را با خود حمل می‌کنند و رژیم صهیونیستی چگونه تلاش دارد از طرق مختلف این آرشیو را که به‌نوعی زنجیره‌ای از حافظه جمعی فلسطینیان را تشکیل می‌دهد، نابود کند.

الحسن پس از ارائه نمونه‌هایی از آرشیوهایی که مورد حمله قرار گرفته و پاک‌سازی شده‌اند، به این نتیجه می‌رسد که در بقایای آرشیوهای فلسطینی، در تجربه‌ و اذهان عمومی در فلسطین، چیزی به‌نام «پس از استعمار» وجود ندارد؛ چرا که فلسطینیان و آنچه از آرشیوهایشان به‌جای مانده است، پیوسته با چرخه‌های مداوم غارت روبه‌رو هستند. فلسطینیان هم مخاطب و هم سوژه‌ این خشونت هستند که در آن، غارت، تصویر فلسطینیان را ناتوان و بی‌قدرت می‌سازد. اسرائیلی‌ها نیز از مخاطبان اصلی این آرشیوها هستند. به‌باور الحسن؛ ناتوانی آنها (فلسطینی‌ها) در دفاع از آرشیو خودشان، این مفهوم را می‌رساند که می‌توان آنها را به فراموشی سپرد.

در واقع این کتاب به تأثیر غارت و عدم دسترسی به آرشیوها می‌پردازد. به‌اعتقاد نویسنده؛ فلسطینیان به آرشیوهای خود دسترسی ندارند؛ در حالی که اسرائیلی‌ها تحت قوانین سختگیرانه به آنها دسترسی دارند، به‌عبارت دیگر، وجود آرشیوها به قدرت مرتبط است، قدرتی که فلسطینیان از آن محروم هستند. از دست رفتن آرشیوهای فلسطینی، جست‌وجو برای بقایای آرشیوهای فلسطینی را در سطح بین‌المللی به‌دنبال داشت، اما آنچه از گذشته نجات یافته است، لزوماً به حال و وضعیت کنونی فلسطینیان ربطی ندارد. «پاک‌سازی» که سیاست غالب در قبال آرشیوهای فلسطینی است، در نهایت به مجموعه‌ای از «آرشیوهای ناپدیدشده» ختم می‌شود که با خشونت غارت شده و یا از بین رفته‌اند.

الحسن به‌عنوان یک فیلم‌ساز، تأکید می‌کند که اکثر شخصیت‌های اصلی فیلم‌هایش به‌دلیل همین رویکرد استعماری اسرائیل در قبال آرشیوهای شخصی فلسطینی‌ها، فاقد یادگارهای بصری از گذشته خود هستند، این در حالی است که برای فلسطینی‌ها، پاک کردن گذشته به‌معنای پاک شدن ادعاهای‌شان است؛ امری که به‌اعتقاد نویسنده، مستقیماً به ابتکارات غارت‌های استعماری اسرائیل برای خاموش کردن روایت‌های فلسطینی‌ها مرتبط است.

کتاب , کشور فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , نوار غزه ,

«حیات پس از مرگ تصاویر فلسطینی» مطالعه‌ای پیشگامانه است که نشان می‌دهد چگونه خشونت استعماری، اشیاء بصری را دگرگون می‌کند و تغییر می‌دهد و به‌نوبه خود بر چگونگی ارتباط یک جامعه و فرهنگ با تصاویر خودش تأثیر می‌گذارد.

این کتاب، مبتنی بر روش‌شناسی خلاقانه و عملی عزه الحسن، فیلم‌ساز و پژوهشگر فلسطینی، به بررسی استفاده مجدد و بازپس‌گیری عکس‌ها، فیلم‌ها و تجهیزات رسانه‌ای می‌پردازد که از غارت و تخریب جان سالم به‌در برده‌اند؛ اشیائی که یادآور دائمی آنچه بوده و آنچه از دست رفته است، می‌شوند.

الحسن فراتر از استفاده از این بقایای بصری به‌عنوان صرفاً یک مدرک عمل می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه تعامل هنری می‌تواند آن‌ها را به روایت‌های جدید بازپیکربندی کند و حس جدیدی از هویت فرهنگی را برقرار سازد. در حالی که تحقیقات قبلی به این موضوع پرداخته‌اند که چرا ساختارهای استعماری به غارت بایگانی‌های بومی می‌پردازند و چگونه یک فرهنگ با فقدان سوابق بایگانی کنار می‌آید، این کتاب به‌طور منحصر به فردی به این مسئله می‌پردازد که فرهنگ‌های غارت‌شده چگونه با بقایای واقعی بایگانی‌های خود ارتباط برقرار می‌کنند. الحسن، به‌عنوان یک پژوهشگر و هنرمند، گذشته و حال چالش‌برانگیز را در جست‌وجوی تجربه‌ای بصری جدید که از دل ویرانه‌ها سر بر می‌آورد، آشتی می‌دهد و راه‌هایی برای پیشروی پس از تخریب پیدا می‌کند.

از عزه الحسن آثار متعددی خلق شده است که از این جمله می‌توان به «پادشاهان و اضافی‌ها» و «زمان خبر» اشاره کرد. تحقیق درباره سرنوشت آرشیو فلسطینی‌ها، سبب شد الحسن با راه‌اندازی «پروژه خلأ»، به کاوش هنری درباره تأثیر غارت و تخریب آرشیوهای بصری فلسطینی‌ها در شکل‌گیری روایت بصری مدرن از فلسطین بپردازد.

الحسن دکترای خود را از دانشگاه شفیلد هالام در انگلستان دریافت کرده و استاد مهمان پراکتیک مؤسسه تحصیلات تکمیلی دوحه در قطر است.

انتهای پیام/+

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

مهلت دوسالانه قصه‌گویی «نهال امید» تمدید شد


به گزارش خبرگزاری مهر، دبیرخانه سومین دوسالانه ملی قصه‌گویی «نهال امید» اعلام کرد این رویداد به درخواست کتابداران و علاقه‌مندان تا ۲۵ بهمن تمدید شده است. این رویداد با هدف ترویج قصه‌گویی و نقالی و شناسایی، تشویق و بهره‌مندی از توانمندی‌های کتابخانه‌های عمومی، توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور برگزار می‌شود.

ارج نهادن به سنت قصه‌گویی و نقالی و گسترش خدمات کتابخانه به عنوان یک پایگاه فرهنگی-اجتماعی به ویژه برای مخاطب کودک و نوجوان؛ شناسایی استعدادها، تشویق، پرورش و بهره‌مندی از توانمندی کتابداران و اعضای کتابخانه‌های عمومی در ترویج و توسعه مسئله «خواندن»؛ حمایت از جریان مردمی‌سازی هنر قصه‌گویی و نقالی در تقویت و تعالی فرهنگ مطالعه در کتابخانه‌های عمومی و حرکت در راستای تحقق «سند ملی خواندن و ترویج مطالعه مفید» و عمومی‌سازی فرهنگ خواندن، از اهداف سومین جشنواره قصه‌گویی «نهال امید» است.

این جشنواره در محورهای موضوعی «کتاب و کتابخوانی»، «سبک زندگی و خانواده»، «قهرمانان ملی»، «مسائل روز جامعه و شعار سال (جهش تولید با مشارکت مردم)»، «کودکان فلسطین (به‌ویژه غزه) و لبنان و مقاومت اسلامی» و همچنین «موضوع آزاد» در دو رشته قصه‌گویی و نقالی برگزار می‌شود.

در هر مرحله از این جشنواره به تفکیک گروه سنی در بخش‌های نقالی و قصه‌گویی (صحنه‌ای و دیجیتال) از برگزیدگان اصلی و شایسته تقدیر، قدردانی خواهد شد. نفرات اول تا سوم در مرحله استانی ضمن دریافت لوح تقدیر به ترتیب جوایز ۳۰، ۲۵ و ۲۰ میلیون ریالی و برگزیدگان شایسته تقدیر جایزه ۱۰ میلیون ریالی دریافت خواهند کرد. در بخش ملی نیز از نفرات اول تا سوم با اهدای لوح تقدیر و تندیس جشنواره و نیز جوایز ۶۰، ۵۰ و ۴۰ میلیون ریالی قدردانی می‌شود.

علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را تا ۲۵ بهمن از طریق سامانه کتابخون به نشانی ketabkhooon.ir به دبیرخانه سومین دوسالانه ملی قصه‌گویی «نهال امید» ارسال کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

برگزاری روز نظامی در روسیه و افتتاح پنجره ارمنستان در ایران


غلامرضا امیرخانی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از گسترش تعاملات فرهنگی با کشورهای منطقه خبر داد و گفت: چندی پیش پنجره پاکستان و ازبکستان را به همین منظور در کتابخانه ملی افتتاح کردیم. قرار است این قبیل اقدامات در راستای تقویت تعاملات فرهنگی میان ایران با کشورهای منطقه افزایش یابد.

وی ادامه داد: پس از افتتاح پنجره ازبکستان در کتابخانه ملی، آثار و منابعی از ماوراءالنهر، ازبکستان و آسیای میانه به نمایش درآمد که در آن منابع خطی نفیسی وجود دارد. از سوی دیگر، قرار است مرکز تمدن اسلامی در ساختمان جدیدی در تاشکند، پایتخت ازبکستان، افتتاح شود که زبان فارسی و مطالعات ایران‌شناسی نیز پایگاهی در این مرکز خواهد داشت تا مرکزی باشد برای علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ دو کشور. 

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی از افتتاح پنجره ارمنستان در این کتابخانه در آینده نزدیک خبر داد و اضافه کرد: در همین راستا قرار است تفاهم‌نامه‌ همکاری درباره نسخ خطی میان دو کشور به امضا برسد. 

امیرخانی همچنین از برگزاری روز نظامی در روسیه خبر داد و گفت: چندی پیش روز بزرگداشت پوشکین، شاعر و نویسنده نامدار روسیه، با حضور جمعی از نویسندگان و اساتید دو کشور در کتابخانه ملی برگزار شد. در همین راستا قرار است روز نظامی، شاعر نامدار ایرانی و خالق “پنجره گنج” در آبان‌ماه در روسیه برگزار شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: «من پسرم را هم مثل خودم سیّد محمّد مشکوة (مشکات) نامیدم، چون در ولایت ما از قدیم رسم بود که اگر بچه‬ ‏ای که نطفه‌‏اش بسته شده بود، قبل از این‏که متولد شود، پدرش می‌مُرد، آن بچه را اگر پسر بود، به نام پدرش می‌نامیدند. من پسرم را به نام خودم نامیدم که مرا مُرده فرض کند و روی پای خودش بایستد.»

مقام علمی محمد مشکوه، باعث نشد شانی بالاتر از دیگران برای خود قائل شود و او را به عالمی متواضع و سخت کوش تبدیل کرده بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی
عکس محمد مشکات (پسر)

در میان دانشجویان دانشکده معقول و منقول

سیّد محمّد مشکات در ۱۷ بهمن ۱۲۸۰ شمسی (بیست و هفتم شوال ۱۳۱۹ هجری قمری) متولد شد. زادگاه او بیرجند _حاکم‏‬ نشین قائنات_ بود، که روزگاری از مراکز شیعیان اسماعیلی بوده و بعدتر سربداران سبزوار که شیعه اثنی عشری بودند، اداره اش می‌کردند و نامش کرسی ایالت قهستان شد؛ از قرن دهم به بعد «حاکم‏نشین قائنات» نامیده می‌شد.

محمد، تحصیلات و دروس طلبگی و مقدمات صرف و نحو و معانی و بیان را در مدرسه معصومیه زادگاه خود گذراند، پیش استادانی مانند مرحوم آیت‏اللّه‏ شیخ محمّدباقر گازاری (آیتی) بیرجندی، مرحوم حاج شیخ هادی (هادوی) بیرجندی. پس از تکمیل تحصیلات خود در بیرجند، به حوزه علمیه مشهد رفت از محضر مرحوم ادیب نیشابوری و آقازاده خراسانی استفاده کرد. در سال ۱۲۹۹ شمسی از مشهد به تهران آمد و در مدرسه محمودیه مستقر شد و تحصیل معقول و منقول را در حوزه تهران ادامه داد. سپس وارد مدرسه سپهسالار جدید (مدرسه شهید مطهری کنونی) شد. در ۱۳۱۱ به دعوت وزارت معارف وقت، مدرس همان مدرسه شد و تا هنگام گشایش رسمی دانشکده معقول و منقول، به تدریس شرح منظومه حکمت حاج ملأ هادی سبزواری، شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا، و بخش الهیات شفای ابن سینا مشغول بود.

پس از تعطیل مدرسه معقول و منقول، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران شد و به تدریس فقه و اصول در این دانشکده پرداخت. سرانجام، به همراه اساتیدی چون مرحوم سیّد محمّدکاظم عصار، بدیع‏الزمان فروزانفر، میرزا محمود شهابی خراسانی، جلال همایی، آقا محمّد سنگلجی و دیگران به استادی دانشگاه رسید و در دانشکده الهیات به تدریس معقول و در دانشکده حقوق به تدریس فقه اسلامی پرداخت، تقریراتی در حقوق خانواده و بیع از وی به چاپ رسیده است که جنبه درسی داشت هم اکنون در گنجینه اسناد دانشکده الهیات تابلویی برای معرفی این استاد با عکس و نمونه امضای او قرار گرفته است.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

سید محمد را با علاقه اش به نسخه‬ ‏شناسی و عشقش به کتاب‌های خطّی می‌شناختند، او تصنیفات و تألیفات و تصحیحات زیادی داشت، در فلسفه و کلام و تاریخ صاحب‏نظر بود و شعر هم می‌گفت. مهم‌ترین کارش اما گردآوری و معرفی نسخه‌های خطّی بود، که تمام دارایی خود را صرف آن کرد و سرانجام آن کتاب‌های خطّی گران‏قیمت را بخشید به دانشگاه تهران؛ با این شرط که دانشگاه گنجینه‏ای مستقل برای حفظ نسخه‌های خطّی درست کند و آنها را به درستی در آن مرکز نگاه دارد برای استفاده اهل دانش و فرهنگ. اینطور بود که زمینه را فراهم کرد برای تأسیس کتابخانه‏ی مرکزی این دانشگاه.

رئیس وقت دانشگاه تهران علی‌اکبر سیاسی، آنها را به مثابه سنگ بنای بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و پایه تأسیس کتابخانه قرار داد؛ به علت آن‏که هر یک از دانشکده‌های دانشگاه کتابخانه‏ای مستقل داشت، قرار کلی بر آن شده بود که کتاب‌های خطّی و آثار مربوط به ایران به شکل مرکزی فراتر از کتابخانه‌های دانشکده‌ها، در محل ثابتی جمع‏آوری شود و از نظر مدیریت، جزئی از «اداره انتشارات و روابط دانشگاهی» باشد، که رئیس آن در آن زمان دکتر پرویز ناتل خانلری بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی
توصیه نامه محمد مشکات برای محمدتقی دانش پژوه

از گنجینه اسناد دانشکده الهیات دانشگاه تهران

سرانجام، زیر نظر هیأت رئیسه دانشگاه تهران مقدمات فهرست‏نویسی کتب خطّی اهدایی مرحوم مشکات فراهم شد، محمدتقی دانش‌پژوه که معاون کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران و شاگرد و همکار و دوست مشکوه بود، به مدیریت و صاحب‌جمعی آن منصوب شد. همزمان هم برای بیان اهمیت کتاب‌های خطی و شناسایی آنها، محمدتقی دانش‌پژوه و علینقی منزوی توسط خود مشکات معرفی و برای فهرست‌نگاری آن مجموعه برگزیده شدند. این دو نفر در مدت هشت سال آن نسخه‌ها را فهرست نویسی و در هفت مجلد گردآوری کردند.

مشکات کتاب را خوب می‌شناخت، ماجراهای خرید کتاب‌های خطی او زیاد است، وقتی برای خرید کتاب خطّی که وصف آن را شنیده بود، رنج سفر را از تهران به اصفهان به جان خریده بود و شب دیر هنگام به محل رسیده بود. شب را پشت در خانۀ دارندۀ آن نسخه خطّی بیتوته کرده بود که مبادا فرصت از کف او بیرون برود و دیگری زودتر از او آن کتاب را بیابد و بخرد! به گفته اکبر ثبوت او تمام دارایی اش را برای خرید کتاب‌های خطّی صرف کرد. این جمله را سر کلاس درس گفته است: «سفیه کسی‏ست که صرفه و غبطه مالی خودش را نداند و خلاصه قدر پول را نشناسد. با این حساب، من سفیه هستم که قدر پول را نمی‌دانم و کتابی خطّی را که منافع شخصی در آن ندارم، می‌خرم. پس من سفیه‬ ‏ام که اتوبوس‏‬ نشین‬ ‏ام ولی بابت کتاب، بی‏دغدغه پول می‌دهم!» او مجموعه هزار و صد جلد کتاب خطّی را طی زمانی نزدیک به بیست سال، خریده بود.

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

نظامنامه جدید وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال تحصیلی ۱۳۱۴_۱۳۱۳ ابلاغ شد و بر آن اساس، تدریس در دانشکده‌های دانشگاه تهران مشروط به داشتن مدرک دکتری یا تصدیق اجتهاد شد. مشکات و عده‏ای از استادان که مرتبه شأن بالاتر از این مباحث بود، رساله‌ها و پایان‌نامه‌هایی نوشتند که تصدیق معادل دکتری به ایشان داده شد. در سال‌های پایانی پادشاهی رضاخان که به خاطر قانون متحدالشکل شدن البسه، روحانیان برای پوشیدن لباس روحانیت باید اجازه اجتهاد یا اجازه حدیث می‌گرفتند، محمد مشکات از آیت‏‬ اللّه‏ سیّد ابوالحسن اصفهانی و آیت‏‬ اللّه‏ ضیاءالدّین عراقی و آیت‏‬ اللّه‏ سیّد محمّد حجت کوه‏‌کمره‏‌ای چندین تصدیق اجتهاد و از مرحوم علاّمه حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی اجازه حدیث گرفت. این اجازات به اصطلاح اهل درایه، از جمله «عوالی» بود، یعنی شخص مُجاز را در زنجیره اتصال اسناد به معصوم با کم‌ترین تعداد سلسله اسناد به معصوم متصل می‌کرد.

محمد مشکات طبع شعر هم داشت و عضو انجمن ادبی ایران هم بود؛ هر چند به سیاق علمای بزرگ هیچ‏گاه به خاطر شاعری شهرت نیافت. او تالیفات زیادی دارد، از جمله: کلمه التوحید لرفع التردید (۱۳۰۵)؛ مشکوة الاسرار فی حل عقد الاسفار (۱۳۰۵)؛ روانشناسی (ترجمه رساله عشق ابن‏سینا؛ ترجمه ضیاءالدّین دری، تصحیح میرزا محمود شهابی، ۱۳۱۵)، الوجیزه (در درایه، از شیخ بهایی، ۱۳۱۶)؛ رگ‏شناسی یا رساله در نبض (ابن سینا، ۱۳۱۷)؛ فواید الدریه (شامل چند رساله از ابن سینا، ۱۳۱۸)؛ دره الاخبار و لمعه الانوار (ترجمه تتمه صوان الحکمه، اثر ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ضمیمه مهر سال پنجم، ۱۳۱۸)؛ وصیت‏نامه محمّدباقر مجلسی (ضمیمه سالنامه ۱۳۲۳)؛ دره التاج لغره الدباج (تألیف قطب‏الدّین شیرازی، جلد اوّل، ۱۳۲۰)؛ دانشنامه (قسمت طبیعیات، از ابن سینا، ۱۳۳۰)؛ دانشنامه (قسمت منطق، از ابن سینا، ۱۳۳۱)؛ تقریرات کتاب بیع (از کتاب شرایع، ۱۳۳۲)؛ تصحیح و تعلیق و مقدمه بر کتاب کلید بهشت، تألیف قاضی سعید قمی، مقدمه و چاپ صحیفه کامله سجادیه، مقدمه بر المحجة البیضاء فیض کاشانی در چهار جلد، مجموعه اشعار به خطّ طاهر خوشنویس، نمونه مختصری از غزل و مثنوی و رباعی (گردآورنده اکرم مهین، به همت سیّد محمّد مشکوة ۱۳۳۶)؛ ارسطاطالیس حکیم، نخستین مقاله ما بعد الطبیعه موسوم به مقاله الالف الصغری (ترجمه اسحق بن حنین با تفسیر یحیی بن عدی و تفسیر ابن رشد با تفسیر و تحقیق و مقدمه و ترجمه سیّد محمّد مشکوة، ۱۳۴۶)؛ فعلیت و امکان در عقد وصع و آرا فارابی و ابن سینا (۱۳۵۶) و…

سیدمحمد مشکات و روایت یک‌شب تا صبح انتظارش برای نسخه خطی

او هم‏زمان با تدریس در دانشگاه تهران در مدرسه عالی سپهسالار نیز به تدریس فلسفه اشتغال داشت. بسیاری از استادان و بزرگان و پیشکسوتان امروز مانند دکتر مهدی محقق نزد او تحصیل کرده‏اند. سرانجام در ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و مدتی به تدریس در دانشکده حقوق دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) پرداخت که آن زمان مرحوم دکتر سیّد حسن امامی (پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران) رئیس آن دانشگاه بود، امّا مشکات به دلیل نیاز به مراقبت‌های پزشکی از ۱۳۵۱ به بعد مقیم لندن شد و گاهی یکی یا دو بار در سال به تهران بازمی‏گشت. آنجا در شب‌های محرم و احیا در منزلش مجالس روضه‏‬ خوانی برقرار می‌کرد، و البته که دست از پیگیری کتاب‌ها نمی‌کشید و به شناسایی و فهرست‏‬ برداری کتب خطّی فارسی و عربی موجود در کتابخانه‌های انگلستان می‌پرداخت.

محمد مشکات، سرانجام پس از یک بیماری طولانی در لندن از دنیا رفت، پیکر او را به ایران آوردند و در قم به خاک سپردند.



منیع: خبرگزاری مهر

اینجا مارادونا فقط یک فوتبالیست نیست


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات نوجوان در ایران، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، با نگاهی جسور و نوآورانه، به بازآفرینی تجربه‌های تاریخی، جنگ، فقر و رؤیاهای نوجوانان پرداخته است.

سه رمان شاخص «هستی»، «من منچستر یونایتد را دوست دارم» و «مارادونا محاکمه می‌شود: رؤیا زنجیر شدنی نیست!»، هرکدام با جهان‌بینی متفاوت و فرم روایی خاص، برشی از زیست نوجوان ایرانی در دهه‌های سخت را ترسیم می‌کنند. با وجود تفاوت در زبان، فضا و سبک، یک دغدغه‌ محوری میان آنها مشترک است: خلق قهرمان نوجوان در بستر شکست، رؤیا و ناامیدی.

1. «هستی»: بازآفرینی قهرمانی زنانه در بطن جنگ

رمان «هستی» نوشته‌ فرهاد حسن‌زاده، روایت بلوغ دختری در آبادان دهه‌ 60 است. هستی برخلاف کلیشه‌های جنسیتی رایج، نه‌تنها در متن جنگ، بلکه علیه انتظارات فرهنگی، تلاش می‌کند خود را بازیابد. جنگ در این اثر، نه تنها یک تهدید است، بلکه بستری برای بازتعریف زنانگی یک دختر نوجوان و آرمان‌خواه و انسانیت است.

کتاب , ادبیات نوجوان , داستان , گروه سنی نوجوان ,

سبک نوشتار فرهاد حسن‌زاده با رویکردی به رئالیسم اجتماعی، واقعیت را با لحنی شاعرانه و درونی کاوش می‌کند. «هستی» روایت دختری است که به جای پنهان‌شدن در سایه‌ قهرمانان مرد، خود به نماد مقاومت و بازتعریف میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بدل می‌شود و سعی دارد هویت متفاوت خود را اثبات کند.

2. من منچستر یونایتد را دوست دارم: زلزله، فقر، و نجات با توپ

در رمان «من منچستر یونایتد را دوست دارم» از مهدی یزدانی‌خرم، نوجوانی بازمانده از زلزله‌ رودبار، در تلاش برای ترمیم زندگی متلاشی‌شده‌ خویش، فوتبال را به سکوی نجات بدل می‌کند. اینجا دیگر جنگ بیرونی نیست، بلکه زلزله به‌عنوان استعاره‌ای از فروپاشی اجتماعی و فقر ساختاری عمل می‌کند. با زبان محلی و نثری دقیق و بی‌پیرایه، یزدانی‌خرم به نئورئالیسمی بومی می‌رسد که رنج را با نوعی حجب روایی می‌نویسد.

کتاب , ادبیات نوجوان , داستان , گروه سنی نوجوان ,

فوتبال در این رمان، نه ابزار شهرت یا قهرمانی، بلکه وسیله‌ای برای زنده‌ماندن و بازسازی روانِ زخم‌دیده نوجوان است. یزدانی خرم؛ در دل کابوس زلزله، رؤیای نوجوان را با فوتبال زنده نگه می‌دارد.

3. مارادونا محاکمه می‌شود؛ رؤیا زنجیرشدنی نیست: رؤیا به مثابه مقاومت در دل سختی‌ها

این رمان تلفیقی‌ است جذاب از واقعیت، رؤیا، اسطوره و تاریخ. نوجوانی در رشت دهه‌ 60 که فقر، فشارهای هنجاری و جنگ، زندگی‌اش را احاطه کرده، با پناه بردن به رؤیاهایش و قهرمان خیالی‌اش مارادونا، جهانی موازی خلق می‌کند؛ جهانی که در آن رؤیا نه محل فرار و گریزگاه، بلکه نیرویی امیدبخش است.

در اینجا رؤیا بر زخم‌های ناشی از واقعیت مرهم می‌نهد.در این اثر، فوتبال شکل استعاری و شاعرانه‌تری به خود می‌گیرد: مارادونا نه صرفاً قهرمان توده‌ها، بلکه یاری‌گر پسر ایرانی است که در رؤیاهای شبانه‌اش به مواجهه با سختی‌های دنیای واقعی می‌رود و در نقد وضع اجتماعی خویش بزرگ می‌شود. این اثر با بهره‌گیری از رئالیسم جادویی و روایتی فراتاریخی، ساختار واقعیت را می‌شکند تا حقیقت را از دل خیال بیرون بکشد.

کتاب , ادبیات نوجوان , داستان , گروه سنی نوجوان ,

رمان به جای رویاهای رایج چپ در این دوره، رویاهای انسانی یک نوجوان را برجسته می‌کند و به نقد شخصیت‌هایی چون چه‌گوارا می‌پردازد. این رمان در حین حفظ مارادونا به‌عنوان یک اسطوره، به عنوان نقد ادبیات چپ در این دوره نیز به‌شمار می‌آید. مارادونا محاکمه می‌شود؛ چون هستی بر هویت ملی؛ برابری جنسی و مبارزه با استعمار در حفظ ایران تاکید دارد.

  این رمان بر نقش رؤیا به‌مثابه نیروی رهایی‌بخش از ناامیدی تأکید می‌کند و در مارادونا، چهره‌ای اسطوره‌ای اما ضدایدئولوژیک از قهرمانی ارائه می‌دهد؛ که نه از دل مبارزات چپ مارکسیستی، که از دل بازی، رویا و عشق برمی‌خیزد.

تفاوت‌های سبکی و تاریخی

سه رمان، هر یک با انتخاب یک رویداد تاریخی -جنگ ایران و عراق (هستی)، زلزله‌ رودبار (من منچستر یونایتد را دوست دارم)، و دهه‌ 60 با تمام سختی‌هایش (مارادونا محاکمه می‌شود)، نوعی بازخوانی خلاقانه از تاریخ معاصر ایران برای نسل نوجوان را ارائه می‌دهند.

از نظر سبک، هستی به رئالیسم اجتماعی وفادار می‌ماند و هویت را در تجربه‌ ملموس جست‌وجو می‌کند؛ “منچستر یونایتد را دوست دارم” با نوعی نئورئالیسم محلی، درد را از درون روایت می‌کند؛ و “مارادونا محاکمه می‌شود” با شکستن مرز واقعیت و خیال، به تأویل شاعرانه‌ای از تاریخ و قهرمانی می‌رسد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

چاپ جلد اول خاطرات یک اطلاعاتی؛ از خنثی‌کردن کودتا تا اعدام قطب‌زاده


به گزارش خبرنگار مهر، جلد اول «من اطلاعاتی بودم؛ خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی؛ از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات» با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر و خاطره‌نگاری راضیه ولدبیگی به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است.

کتاب پیش‌رو، این‌گونه وارد متن، و فصل اولش با عنوان «کودکی و نوجوانی» این‌گونه شروع می‌شود: همان‌لحظه، همان یک‌جمله مسیر زندگی‌ام را زیر و رو کرد؛ و الا شاید من هم کمونیست می‌شدم و علیه جمهوری اسلامی کارهای خطرناکی می‌کردم. می‌شدم یکی مثل خودشان؛ همان‌هایی که تا این‌نظام و انقلاب متولد شد، چنگ و دندان نشان دادند تا مبادا نفسی بکشد. شاید جزو سازمان مجاهدین خلق [منافقین] می‌شدم و راحت آدم می‌کشتم. یا تروریست ابلهی که چون مافوقم دستور داده، زن و بچه‌ای را که در کوچه‌ای تنگ با وحشت به من خیره شده‌اند را بی‌دلیل، به رگبار می‌بستم.

این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات یک‌افسر اطلاعاتی در بازه زمانی ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲ است و انتشار آن برای اولین‌بار رخ می‌دهد. چون تا پیش از این، کتابی از خاطرات افسران اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران منتشر نشده است. ابتدای انقلاب، خنثی‌کردن کودتا، اعدام صادق قطب‌زاده و ورود به وزارت اطلاعات، ازجمله خاطراتی هستند که راوی این‌کتاب در جلد اول آن روایت کرده است.

جلد اول «من اطلاعاتی بودم» ۱۳ فصل دارد که به این‌ترتیب‌اند:

«کودکی و نوجوانی»، «عضویت در سپاه»، «بازماندگان کودتا»، «ورود به ستاد اطلاعات سپاه»، «جبهه جنگ»، «صادق قطب‌زاده»، «آقای سیدکاظم شریعتمداری»، «ترورهای پنهان»، «ملی‌گرایان»، «ورود به بخش حفاظت اطلاعات سپاه»، «ورود به وزارت اطلاعات»، «فرق نوظهور و عرفان‌های کاذب» و «شکنجه در سپاه».

در بخشی از فصل «شکنجه در سپاه» از این‌کتاب می‌خوانیم:

در مورد متهمان اقتصادی که قضیه فوری نبود، کار ساده‌تر پیش می‌رفت. می‌شد کوتاه آمد چون جان کسی در خطر نبود هرچند مسئله جدی بود. اما اگر شما بعد از روزها تلاش و مراقبت‌های سخت و پیچیده و صرف زمان زیاد و بی‌خوابی کشیدن، ببینید قرار است همین الان سوژه، فلان ساختمان را منفجر کند و مواد منفجره را در محلی جاسازی کرده و چاشنی آن را دست شخص دیگری سپرده که هرچقدر هم بگردید و بدوید و پدر خودتان را در بیاورید نمی‌توانید به موقع پیدایش کنید، و برای خثنی‌سازی آن بمب لعنتی هم فقط سه‌ساعت وقت دارید، آن‌وقت چطوری باید ساختمان و مردم بیگناه و بی‌خبر داخل آن‌جا را نجات دهید؟ می‌نشینید طرف را نصیحت می‌کنید که «آقا این‌کارها خوب نیست؟ نجات بشر و نوع دوستی شما کجا رفته، کشتار مردم کار بسیار زشتی‌ست؟» آن‌موقع نصیحت جواب نمی‌دهد، هرطور شده با حربه‌ای باید بتوانید افراد جامعه را در فرصت کمی که دارید از مرگ حتمی نجات دهید.

در جریان همان کیس تبریز که سوژه را دستگیر کردیم، یکی از بچه‌های تبریز همانجا او را خواباند روی ماشین، گردنش را کشید و دستش را آورد پشت و محکم گرفت چون شرایط حساس است و ما نمی‌دانیم طرف ممکن است چه عکس‌العملی نشان دهد، مجبوریم سریع باشیم یا مثلا اعضای منافقین را باید یک‌جوری می‌گرفتیم که فرصت نکند سیانورش را بخورد. اول دست‌هایش و بعد دهنش را می‌گرفتند. اگر فرصت می‌کرد سیانور می‌خورد باید سریع پادزهر را به دهانش می‌ریختند که نمیرد. یا مثلا در جریان آقای گیلانی گفتم که چقدر ایشان دقت داشت که اینها توبه کنند بعد اعدام شوند. اینها به خاطر همان فرمایش آقا بود که جای جلاد و مظلوم نباید عوض شود و می‌بایست در این‌موارد کاملا اتفاقات تبیین و حقایق روشن شود.

اما خود منافقین، وحشیانه‌ترین جنایت‌ها را می‌کردند. همان شکنجه‌هایی که جمهوری اسلامی را به آن متهم کردند همان‌ها را خودشان انجام دادند، آن‌سه نیرویی که به دست منافقین اسیر شدند؛ برای گرفتن اطلاعات و اقرار؛ زنده‌زنده پوست سرشان را کنده بودند! گفتنش برایم خیلی سخت است؛ خیلی سخت، با اطوی داغ پوسشان را سوزاندند و شکنجه‌های دیگری که برخی از آنها قابل ذکر نیست. یک آمپول زدن درد دارد چه برسد به این‌کارها و بعد نیمه‌جان در گودالی دفنشان کردند. اما حالا اعضای سازمان یا کسانی که به خارج از کشور رفته‌اند ادعا می‌کنند که چندساعت به آنها دست‌بند قپانی زده‌اند و شکنجه شده‌اند!

این‌کتاب با ۲۴۰ صفحه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

خاطراتی خواندنی از سرتیم حفاظت مسعود رجوی


به گزارش خبرگزاری تسنیم، چاپ چهارم کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو، توسط انتشارات شهید کاظمی راهی بازار نشر شد.

سازمان مجاهدین خلق ایران که امروزه با عنوان «منافقین» شناخته می‌شود، در حافظه تاریخی ایرانیان یادآور جنایت، ترور، خیانت و وطن‌فروشی است؛ البته تاریخچه مجاهدین حاوی ابعاد گسترده‌تری است. این سازمان از بدو تأسیس در میانه دهه 40 تا به امروز که در گوشه‌ای از خاک آلبانی و تحت حمایت آمریکا ادامه حیات می‌دهد، منشأ تحولاتی بوده است؛ ترور مستشاران آمریکایی در سال 54، تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیست، تکاپوهای سازمان در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب، فعالیت‌های مجاهدین خلق بعد از سقوط شاه، اعلان جنگ مسلحانه علیه نظام، روی آوردن به ترور مسئولین نظام، ترورهای کور و جنایت علیه مردم ایران، همراهی با صدام و دشمن متجاوز بعثی، راه‌اندازی عملیات فروغ جاویدان علیه جمهوری اسلامی، خیانت‌های متعدد سیاسی، جاسوسی و… تنها بخشی از کارنامه سازمان مجاهدین خلق است که هنوز بعد از گذشت شش دهه از تأسیس، ناگفته‌های بسیاری پیرامون آن وجود دارد.

بدون تردید، روایت و واگویه‌های تاریخی از سوی اعضای سازمان می‌تواند گره‌های تاریخی متعددی را بگشاید. مسعود خدابنده یکی از همین شخصیت‌هاست. او که از پیش از پیروزی انقلاب، سمپات مجاهدین خلق بود، تا سال 1375 که از سازمان برید، تمام رده‌های سازمانی را طی کرد و به نزدیک‌ترین عنصر به مسعود و مریم رجوی تبدیل شد. وی دو دهه سابقه عضویت در سازمان را در کارنامه دارد.

مسعود خدابنده که با نام مستعار «رسول» در سازمان فعالیت می‌کرد، در تابستان 1360 مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری (عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخست‌وزیری) بود. وی در بخشی از این کتاب، درباره انتقال کلاهی و کشمیری از ایران می‌گوید: «هم‌زمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر به فرانسه (مرداد 1360)، من از لندن به پاریس اعزام شدم و سپس همراه سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی 10 کیلوواتی و سایر وسایل ارتباطی از مونیخ به بغداد و ازآنجا به مرز کردستان ایران و از طریق کوهستان به دره زیر سردشت منتقل شدم.

مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. بسیاری از اعضا در آن سال‌ها به‌ویژه بعد از شکست 30 خرداد 60 از طریق مقر ما که آن زمان هم‌جوار مقر حزب دموکرات بود، به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند. ازجمله این‌ها مهدی ابریشمچی و جلال گنجه‌ای بودند که همه آن‌ها را خودم از مرز تحویل گرفتم. محمدرضا کلاهی (عامل انفجار دفتر حزب جمهوری) و مسعود کشمیری (عمل انفجار 8 شهریور) هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند.

مشخص بود که هیچ‌کدام را به خاطر سابقه نمی‌توانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه‌داشتن و مراقبت از آن‌ها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل‌استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (با نام سازمانی باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم…». خدابنده اطلاعات و تحلیل‌های جالبی درباره حیات یا ممات کشمیری و کلاهی دارد.

وی در جای دیگری از خاطراتش می‌گوید: «در مورد انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی (7 تیر 1360) و دفتر نخست‌وزیری (8 شهریور 1360)، فکر نمی‌کنم کسی در اعضا، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان باشد که نداند این دو عملیات کار سازمان بوده است. رجوی بارها در جلسات خصوصی، این مسئولیت را گردن گرفت. او علناً مسئولیت این دو عملیات را می‌پذیرفت و می‌گفت: این خشم خلق قهرمان بود! عامل اصلی دو عملیات 7 تیر و 8 شهریور 1360، دو نفر به نام‌های محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری بودند؛ کسانی که وظیفه انتقال آن‌ها از ایران، بر عهده من گذاشته شد.»

روایت‌های او از جلسات داخلی سازمان، بدیع و جالب است. مثلاً او ذیل مبحثی با عنوان «نشست معاصی» می‌گوید: «من جزو اولین کسانی بودم که در نشست‌های طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی و ازدواجش با مسعود رجوی شرکت کردم. آن زمان، این جلسات به‌عنوان «نشست معاصی» مشهور بود. جوان‌ترین اعضای حاضر در آن جلسات من بودم و لذا بیشتر ناظر بودم تا فعال. جوهره این نشست‌ها این بود که مسعود با همسر دوستش یعنی مهدی رابطه جنسی برقرار کرده ولی این معصیت و گناه نیست. چون مسعود رهبر است. بعد هم تئوری‌هایی به دنبال این اصل آمد که مثلاً معصوم بودن امامان به این نیست که کاری نکرده‌اند، بلکه بدین خاطر است که بالاتر قرار دارند و آنچه برای مردم معصیت است، نه‌تنها برای آنان معصیت نیست بلکه عین ثواب است!»

روابط سازمان مجاهدین خلق با شخصیت‌هایی چون بازرگان، بنی‌صدر، منتظری و… از جمله فصول مهم خاطرات خدابنده است. خدابنده همچنین اطلاعات بسیار جالبی درباره شخصیت مسعود و مریم رجوی دارد که بیانگر روحیات، اخلاق، سبک زندگی آنان است.

از دیگر فصول مهم و جالب توجه «تهران تا تیرانا»، افشای تلاشی است که سازمان مجاهدین خلق در سال 1367 برای ترور آیت‌الله خامنه‌ای -رئیس جمهور وقت – صورت داد. خدابنده که رابط اصلی این عملیات را می‌شناخت، بعدها جزئیات آن طرح را از وی شنید.

«تهران تا تیرانا» همچنین حاوی رازهایی از پادگان اشرف است. راوی به خوبی فضای داخلی این اردوگاه را ترسیم می‌کند و می‌گوید که چگونه عده‌ای از اعضای سازمان در این کمپ، قربانی زیاده‌خواهی و کینه سرکرده سازمان شدند. خدابنده همچنین در خاطراتش از طرح‌ها و نقشه‌های سازمان برای جذب خوانندگان، هنرمندان و افراد مشهور از جمله خدیجه اشرف‌السادات مرتضایی (مرضیه) سخن می‌گوید.

چاپ چهارم کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو در 160 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه و با قیمت 120 هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.

انتهای پیام/

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم