قلب مدینة‌النبی در دل «مسجد شیعیان» می‌تپد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، یکی از سفرنامه‌های حج نوشته شده در سال‌های اخیر‌، «اعترافات شهر خدا» نام دارد که به قلم سید‌مجید حسینی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است که با زبانی شاعرانه و پراحساس، ماجرای سفر خود به ریاض و زیارت خانه‌ خدا در شهر مکه را روایت کرده است؛ روایتی که در عین برخورداری از وجه مستندگونه، آکنده از ظرایف ادبی و لطایف فکری‌ است.

حسینی در این اثر ماجرای عزیمتش به حجاز را شرح داده است؛ شرحی پرآب‌وتاب، که سرشار از ظرافت‌های فکری و زبانی است. شور مذهبی مؤلف، در خط به خط این اثر موج می‌زند. زبان او، به تناسب درونمایه‌ اثرش، توأمان از خاک و افلاک نشان دارد. 

حسینی در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که در این سفر،‌ 3 پسر همراهم هستند؛ دو درون و یکی بیرون. جنگ و دعوا، قیل و قال و گفت‌وگوی این 3 پسر تمام مسیر سفرم را در هم ریخت و سفرم شده آشتی دادن این دو نفر. پسر اول، جوانی است در درونم که 10 سال پیش در چنین روزهایی به این سرزمین آمد؛ سخت مودب است، اهل قرآن، نماز و همه متون مذهبی. پسر دوم اما سخت بازیگوش است، گوشش به حرف‌ها، متن‌ها گرفتار نیست. تو گویی اصلا زاده شده که گوش ببندد و دهان باز کند و البته زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد… پسر سومی هم هست که جزء من است اما در بیرونم. بخشی از وجود اما خارج از وجود: پسرم امیر که همراهم است…»

نویسنده در این سفرنامه، تقابل‌های درونی و بیرونی خود را بیان می‌کند‌، که می‌توان آن‌ها را بازنمودی از تقابل امر الهی و امر دنیوی نیز دانست. 

این سفرنامه که در سال 92 منتشر شد،‌ شامل روزنوشت‌های حسینی در سفرش به کشور عربستان و شهرهایی همچون ریاض، مکه، مدینه و … است که سفر به شهرهای مکه و مدینه آن در سال 92 انجام شد و سفر به ریاض آن نیز به گفته نویسنده چند سال پیش از آن انجام شده است.

حسینی معتقد است درباره سفر حج سه نگاه وجود دارد و تا با آن آشنا نباشیم نمی‌توانیم درکش کنیم. برخی گمان می‌کنند در سفر حج با تن خوبمان سفر می‌کنیم و وقتی به مکانی چون آمریکا می‌رویم، با تن بدمان سفر می‌کنیم. در حالیکه با همه وجودمان به هر سفری می‌رویم به ویژه حج. در حقیقت هر یک از ما یک بسته کامل از خوبی، بدی و تن و روحمان هستیم. زمانیکه می‌رویم حج اینگونه نیست که به بازار و جلوه‌های شهری و زیستی پیرامون مکه توجه نمی‌کنیم مثلا تجربه رفتن به «کِی اِف سی»، سانسورش می‌کنیم و کسی هم که می‌رود به آمریکا نمی‌آید بگوید رفتم به فلان مسجد در فلان ایالت یا منطقه.

آنچه می‌خواستم در این کتاب بگویم این است که؛ همه قاطی پاطی هستیم. هم خوبیم و هم بد، حال با چربش کفه ترازوی وجودمان با اندکی به نفع یکی از طرفین. و حتی خودمان هم نمی‌توانیم تفکیک کنیم که خوبیم یا بد. برای همین است که معتقدم با همه وجود متناقضمان با جهان پیرامون مواجه می‌شویم حتی در سفر حج.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم: 

«و تو اگر روزها، زیر سنگ‌های مرمرین و مناره‌های ایتالیایی‌ساز مسجد پیغمبر، دنبال مدینه بگردی، وقتت را هدر داده‌ای. مدینه‌ای که از عرق جبین انصار و مهاجرین ساخته شد، قرن‌هاست زیر حشمت و جاه سلاطین عثمانی و سعودی مدفون شده و برج‌ها و مناره‌های بلند روی آن را پوشانده است، اما سینه سوخته مدینه، هنوز در جایی نفس گرم خود را به آسمان هدیه می‌کند؛ «مسجد شیعیان».

حج 1404 ,

«مسجد شیعیان مدینه» را شیخ عمری، روحانی دل آگاه شیعه، سالیانی پیش به مدد کد یمین و عرق جبین‌اش ساخت. جوی آبی مصفا، چند نخل خرمای خمیده، پرده سیاه «السلام علیک یا اهل بیت النبوه» و ریگ‌های حاکی از سال‌های رنج و محنت، حاصل عرق جبین این مرد خداست و به پاداش این کار سی سال را در زندان گذرانده و بارها حکم «اعدام» گرفته. این داستان را که می‌شنوی، احساس می‌کنی تازه جایی بوی مدینه می‌دهد. بوی حسن بن علی(ع)، علی‌ بن‌ الحسین(ع) و رنج و محنت فاطمه(س).

قلب مدینة‌النبی در دل «مسجد شیعیان» مدینه می‌تپد و تا مدینه هست، مناره‌های این مسجدالنور تا عرش، ناله‌های محبین را می‌برد. پس باش تا به اقتدای علی(ع) دمی را در نخلستان شیعیان بیاسایی و با زائران عرشی مدینه اهل البیت نبی(ص) را زیارت کنی:

«السلام علی ائمه الهدا و ساده الولاه و ذاده الحماه و اهل الذکر و اولی الامر و بقیة‌الله و خیرته.

حالا وسط این همه برندهای آمریکایی و تبلیغات خارجی در بازار بن سلطان، یک نمایشگاهی برپا کرده‌اند، در حمایت از فلسطین. نمایشگاه جالبی هم هست؛ عده‌ای جوان نقاش نشسته‌اند و روی بوم‌های بزرگ نقاشی طرح‌هایی در حمایت از فلسطین می‌کشند. بعضی از بوم‌ها به 3متر هم می‌رسد و بعضاً طرح‌های خیلی جالبی هم کشیده‌اند. جالبتر اینکه وسط پاساژ بزرگ خیابان بن سلطان بنرهای بزرگی نصب کرده‌اند و روی آن به زبان انگلیسی مباحث تاریخی مرتبط با موضوع فلسطین و همین طور عکس‌های تاریخی و توافقنامه‌ها را چاپ کرده‌اند.»

تناقض‌های جالبی دارد این فضای بازار برندها با تابلوهای تاریخی حمایت از فلسطین. جالب‌تر اینکه جایی را هم برای نقاشی بچه‌ها گذاشته‌اند و پیام‌های کودکانه آنها را روی قطعات برچسب کوچک چسبانده‌اند به تابلوها! به هر حال این کارشان هم ابتکار خوبی است؛ هم برای زائران جالب توجه است و هم فضای برعکسی را وسط برندبازی عرب‌های جوان ساخته. البته معلوم نیست این دم و دستگاه اولاً چرا نزدیک حرم نبوی نیست و ثانیاً اصولاً کار کیست؟ اینجا از وزارت امر به معروف و نهی از منکر و شرطه‌ها و أمن العام‌ها هم خبری نیست. آرمشان که در عربستان حتی روی دستشویی هم هست – که یعنی ما هستیم- اصلاً اینجا پیدایش نیست. به نظر این کار هم مثلا کار بخش غیردولتی است. دولت می‌خواهد در آن نقشی نداشته باشد تا به رفقای آمریکایی‌شان برنخورد.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

پدرم چون به کسی ظلم نمی‌کرد تو طول روز؛ نفساشو شبا با خیال راحت می‌کشید


به گزارش خبرنگار مهر، رضا شریفی شاعر و مداح اهل بیت (ع)، به مناسبت روز پدر و سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) شعر تازه‌ای سروده و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

این شعر محاوره را در ادامه می‌خوانیم؛

*

پدرم کارگر مردم بود و زحمت می‌کشید

واسه‌ی یه لقمه نون خیلی مرارت می‌کشید

روزگار باهاش یکم نامهربونی کرد ولی

باز تا وقتی زنده بود بار محبت می‌کشید

پدرم چون به کسی ظلم نمی‌کرد تو طول روز

نفساشو شبا با خیال راحت می‌کشید

پدرم بازی دنیا رو اگرچه باخته بود

پدرم اگرچه خیلی وقتا حسرت می‌کشید

ولی ما رو دست مرتضی علی سپرده بود

فقط از علی و اولادش منت می‌کشید

خدا رحمت کنه نوکراتو یا اباالحسن

که شبانه‌روز تو رو زدن صدا اباالحسن

*

پدرم همیشه عطر و بوی رنج و غم می‌داد

وقت استراحتش رو تخت غصه لم می‌داد

مثل من مدعی مسلمونی نبود ولی

خدا رو همیشه به اسم علی قسم می‌داد

پدرم با اینکه هیئتی نبود، مُحَرّما

تو خونه سینه می‌زد، دم می‌گرفت و دم می‌داد

سقف خونه چکه داشت؟ یا که بابام گریه می‌کرد؟

نمی‌دونم ولی بالشش که بوی نم می‌داد

اعتقادم اینه که بابام یه مرد عادی بود

اسم مرتضی علی بود که بهش جنم می‌داد

حرفِ از علی کجا و گوش نامحرم غیر؟

اول و آخر مردای جهان ختم بخیر…

*

من مثه بابام خاطرخواتم علی، خداروشکر

هرچی پیش بیاد بازم پاتم علی، خدا رو شکر

مثل بچگیم که خوابتو دیدم، دوسِت دارم

گرچه قدر و شأنتو نفهمیدم، دوسِت دارم

روزگارم خوبه پیشت، بیا درهمش نکن

هر کاری می‌کنی این ارادتو کمش نکن

یه کاری کن که به دردت بخورم ابوتراب

توی فتنه‌ها از عشقت نبُرم ابوتراب…



منیع: خبرگزاری مهر

بوکر عربی ۲۰۲۵ نامزدهایش را شناخت


به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت جایزه، جایزه بین‌المللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) که به عنوان بوکر عربی شناخته می‌شود و معتبرترین جایزه ادبی در جهان عرب است، فهرست اولیه خود را که شامل ۱۶ رمان است، برای رقابت ۲۰۲۵ منتشر کرد.

این فهرست از میان ۱۲۴ کتاب ارسال شده برای این جایزه انتخاب شده و هیئتی متشکل از ۵ داور به ریاست مونا بیکر چهره دانشگاهی مصری با همراهی سعید بنگراد چهره دانشگاهی و منتقد مراکشی، مریم الهاشمی منتقد و استاد دانشگاه از امارات، بلال اورفالی محقق و دانشگاهی لبنانی و سامپسا پلتونن مترجم فنلاندی کار انتخاب را انجام داده است.

در این فهرست ۳ نویسنده که پیش از این در فهرست اولیه این جایزه جای داشتند حضور دارند که شامل رشید الضیف نامزد سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۲۴، سوسن جمیل حسن نامزد سال ۲۰۲۳ و تایسیر خلف نامزدی ۲۰۱۷ می شود. اظهر جرجیس هم سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ در فهرست نهایی این جایزه جای داشت. در کنار این نویسندگان، ۱۲ نویسنده دیگر برای اولین بار به این فهرست راه یافته اند.

فهرست کامل کتاب‌های نامزد شده چنین است:

عقیل الموسوی برای «گریه کنندگان» از بحرین

انعام بیوض برای «هواریا» از الجزایر

رشید الضعیف برای «زینا چه دید و چه ندید» از لبنان

احمد فال الدین برای «دانشمند» از موریتانی

جان دوست برای «زندانی فرانسوی» از سوریه

سوسن جمیل حسن برای «وارث کلیدها» از سوریه

ایمان حمیدان برای «آهنگ هایی برای تاریکی» از لبنان

ازهر جرجیس برای «دره پروانه‌ها» از عراق

حسن کمال برای «رمان دزدیده شده» از مصر

تیسیر خلف برای «مسیحای اندلس» از سوریه

احمد الملوانی برای «رویاهای شاد» از مصر

محمد سمیر ندا برای «دعای اضطراب» از مصر

نادیا نجار برای «لمس نور» از امارات

حنین الصایغ برای «منشور زنان» از لبنان

سومر شحاده برای «زندگی من تازه شروع شده است» از سوریه

ایمن رجب طاهر برای «حامل مشعل» از مصر

رمان‌های فهرست اولیه امسال خوانندگان را از خیابان‌های شلوغ لبنان و بحرین دهه ۱۹۸۰ به شهر پرجنب‌وجوش اوران در الجزایر می‌برند. از گورستانی در بغداد و شهری خیالی و آخرالزمانی که در آن مردم به طور مصنوعی به خواب می‌روند، به زندگی شخصیت‌های تاریخی مانند امام ابوحامد غزالی می‌روند و زندگی در اندلس را دوباره به تصویر می‌کشند. برخی از رمان‌ها هم داستان‌های نسل‌ها را در پس‌زمینه‌ای از تحولات سیاسی دنبال می‌کنند تا در مجموع طیفی از دیدگاه‌ها، ارزش‌ها و دیدگاه‌ها و تجربیات شخصی و جمعی را منتقل کنند.

جایزه بین المللی ادبیات داستانی عربی یک جایزه ادبی سالانه برای رمان‌هایی است که به زبان عربی نوشته شده‌اند و به برنده جایزه‌ای ۵۰ هزار دلاری اهدا می‌شود. این جایزه از سوی مرکز زبان عربی ابوظبی، در بخش فرهنگ و گردشگری حمایت می‌شود.

از میان این فهرست ۶ عنوان توسط داوران انتخاب و در قالب فهرست نهایی در روز چهارشنبه ۱۹ فوریه ۲۰۲۵ (یکم اسفند) در کتابخانه اسکندریه مصر معرفی خواهند شد.

برنده این جایزه پنجشنبه ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) در نمایشگاه کتاب ابوظبی معرفی خواهد شد.



منیع: خبرگزاری مهر

نویسنده‌ای که از تشییع شهید آوینی به حج مشرف شد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، «پرستو در قاف» سفرنامه حج علیرضا قزوه است که در سال 72به این سفر مشرف شده است. متن کتاب به صورت یادداشت‌های روزانه است و مضمون بیشتر ادبی و تاریخی است. طبع لطیف شاعرانه قروه موجب شده که در جای جای این سفرنامه تراوشات ادبی و ذوقی جریان داشته باشد.

قزوه در هر بخش از سفرنامه خود بیت‌هایی از بیدل و سعدی و… و حتی شعرهای خود را ذکر کرده است‌، او گریزهایی نیز به «سفرنامه ناصرخسرو» و «خسی در میقات» جلال آل احمد داشته و بیشترین تاثیر را از سفرنامه جلال گرفته است.

سفرنامه قزوه تنها به ذکر وقایع سفر خلاصه نمی‌شود،‌ او به هر جایی که می‌رسد تاریخچه‌ای می‌گوید، اگر جا داشته باشد از زمان حضرت آدم تا صدر اسلام و گاهی تا حکومت آل سعود. تاریخ گفتن‌ها در مورد مسجدالنبی و مسجدالحرام آمده تا شیعیان نخاوله در مدینه و مسجد کوچکی در میان منا که اثری از آن نمانده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «بوی مدینه می‌آید. این را از نم نم باران فهمیدم. دل‌ها بی‌تاب‌اند و چشم‌ها گریان. سمت چپمان مسجد شجره است. کم کم شهری سپیدپوش به استقبالمان می‌آید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم می‌خواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانه‌هایم.»

 کنجکاوی قزوه باعث شده چیزهایی را در طول سفرش ببیند که از نگاه اکثر حاجیان دور می‌ماند. خارج از برنامه‌های کاروان، در مدینه و مکه می‌گردد و دنبال نشانه‌هایی از تاریخ می‌گردد، تا خود را در آن برحه ببیند. عربی را نسبتاً می‌داند، سراغ حاجیان کشورهای مختلف می‌رود و به بهانه تعارف پسته‌ای سر صحبت را باز می‌کند. با مصری‌ها و نیجریه‌ای‌ها و ترک‌ها و… بحث‌هایی دارد، اما هیچ‌گاه آبش با سعودی‌ها در یک جوی نمی‌رود. نویسنده همراه با کاروانی است از خانواده شهدا و جانبازان و تعدادی از اهل ادب، گرچه اثر زیادی از همسفران و فضای کاروان در کتاب نیست.

ماجرای تشرف قزوه به حج نیز در نوع خود جالب است،‌  سال 72 است، قزوه در میان تشییع‌کنندگان شهید آوینی موج می‌خورد که به او خبر می‌دهند اسمش درآمده و امسال راهی حج است. از همان‌جا جر وبحث با نفسش شروع می‌شود که سید مرتضی آوینی به خدا رسید، تو می‌خواهی بروی خانه خدا چه بگویی با این احوالاتت! این حساب‌کشی‌ها از خود ادامه دارد تا رمی جمرات که می‌گوید شیطان هفت بار مرا سنگ زد و در میان گریه‌ام به من خندید!

«پرستو در قاف» از حال و هوای روزهای جنگ نیز بی‌بهره نیست؛ برای مثال نویسنده از مسجد شجره با جمله «مسجد شجره بوی شب عملیات می‌داد» یاد می‌کند. وجه تسمیه عنوان کتاب «پرستو در قاف» این است که «پرستو» نام پرنده‌ای است که از جهت سفرهای طولانی مشهور است و «قاف» هم عالم قرب خداوند و نیز تلفظ نام پنجاهمین سوره قرآن است. طبع شاعرانه نویسنده در کنار اطلاعات تاریخی که در مورد مکان‌های مذهبی متفاوت بیان می‌کند، ویژگی خاصی به این اثر بخشیده است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

نویسندگان نباید جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند


سعید طاووسی مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع درباره نگارش ادبیات داستانی با موضوع سیره اهل بیت (ع) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بحث نگارش داستان و رمان درباره معصومان (ع) و به طور کلی شخصیت‌های قدیس در کشور ما کار با سابقه‌ای نیست و می‌توان آن را حرکت جدیدی دانست.

وی افزود: یکی از مشکلاتی که این جدید بودن ایجاد می‌کند، این است که تجربه‌های موفق کم است، که بتوانیم از آن‌ها به عنوان الگو یاد کنیم و هم ادبیات نظری و دانش زیرساختی درباره این مسئله تدوین نشده است. بنابراین مولفی که در این کار وارد می‌شود چالش‌های مختلفی را دارد. یکی از تدبیرهایی که برخی ناشران فعال در این حوزه انجام دادند این است که این خلأ رو سعی می‌کنند از طریق برگزاری نشست‌ها و جلسات بین اهل تاریخ یا افرادی که فعالیت‌شان به محتوای دین مربوط می‌شود؛ پر کنند. برای مثال افرادی که عموماً مورخ نیستند، فقیه، متکلم محدث یا افراد جامعی که در چند حوزه فعالیت داشته باشند از طریق دوره‌های آموزشی یا نشست‌ها سعی می‌کنند این خلأ را برطرف کنند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام درباره رعایت خط قرمزها در نگارش این نوع از کتاب‌ها گفت: درباره رعایت خط قرمز در داستان‌های دینی باید دو نکته را در نظر گرفت. ابتدا فضای رسمی؛ یعنی مواردی که وزارت ارشاد تحت عنوان ممیزی اعمال می‌کند. اما من معتقدم تقریباً هیچ خط قرمزی در نگارش این داستان‌ها وجود ندارد، یعنی هیچ خط قرمز خاصی که برای رمان و داستان باشد، وجود ندارد. خط قرمزهای کلی که برای همه کتاب‌ها وجود دارد در نگارش کتاب‌های داستانی دینی هم اعمال می‌شود و فراتر از آن چیزی نداریم، در حالی که خیلی باید بیش از این‌ها باشد. نتیجه این سیاست آثاری است که در سال‌های اخیر عرضه شده و از نظر من به هیچ وجه قابل دفاع نیست. برای نمونه کتاب «حیدر» را می‌توان مثال زد که با انواع و اقسام اشکالات تاریخی به نگارش درآمده است. البته اگر این اشکالات را هم نادیده بگیریم مهمترین اشکال این کتاب این است که به صورت اول شخص و از زبان معصوم (ع) در ۴۰۰ نوشته شده است.

نویسندگان نمی‌توانند جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند

طاووسی در ادامه گفت: نه تنها نویسنده جوان این‌کتاب، بلکه افراد باتجربه‌تر هم نمی‌توانند به جای امیرالمومنین (ع) فکر کنند و حرف بزنند. اینکه فکر کنیم با استفاده از چند کتاب، حدیث و تاریخ؛ اطلاعات کافی برای نگارش کتاب جمع کردیم اصلاً توجیه مناسبی نیست چراکه مطالب کتب تاریخی و مطالبی که به امام علی (ع) نسبت داده شده است، لزوماً درست نیست پس ما نمی‌توانیم در واقع هر آنچه در تاریخ طبری خواندیم از زبان شخص امیرالمومنین بیان کنیم.

وی ادامه داد: چنین آثاری در واقع حضرت امیر (ع) را از یک شخصیت قدسی و ملکوتی که البته در چارچوب‌های زمینی و بشری زندگی کرده است به یک فرد معمولی کوچه و بازاری تنزل می‌دهند. و یا در رمان بریده برید هم به همین شکل است، یعنی ادبیاتی که حتی نمی توان آن را عامیانه دانست و نه تنها کوچه بازاری نیست بلکه اصطلاحاً چاله میدانی است، از زبان اصحاب سیدالشهدا (ع) بیان می‌شود و در واقع مشکل تنزل دادن و تحریف معنوی شخصیت‌های مهم صدر اسلام، تاریخ اسلام و تاریخ عاشورا اینجا هم پیش می‌آید. وزارت فرهنگ و ارشاد متأسفانه برخوردی با این نوع کتاب‌ها نمی‌کند و ما می‌بینیم که بارها و بارها چاپ می‌شوند و علی‌رغم نقدهای زیادی که به این کتاب‌ها می‌شود؛ این کتاب‌ها به فروش گسترده خود ادامه می‌دهند.

این‌نویسنده گفت: برای مثال حتی جنبه‌هایی مثل خشونت در این کارها هست. مثلاً در مورد جنگ‌های امیرالمومنین و نحوه جنگ ایشان به هنگام مطالعه مخاطب تصور می‌کند مشغول تماشای یک فیلم وسترن است؛ و یا بیان جنبه‌های روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی حضرت را به شکل نادرستی نشان دادند. برای مثال فضای میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را مانند عشق‌های فضای مجازی نمایش دادند. معصومان ما البته که عاشق بودند اما عشق میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) انقدر سطحی نبوده است، بنابراین ما می‌بینیم که نظارتی روی این کتاب‌ها نیست و هرچه جلسه نقد برگزار می‌شود، صدای کسی به جایی نمی‌رسد. در کتاب بریده بریده هم سطحی از مسائل جنسی نامناسب درباره یزید بیان می‌شود که نمی‌توان آن را به عنوان یک کار عاشورایی به مخاطب جوان معرفی کرد.

استفاده از اول شخص در نگارش درباره معصومان ممنوع است

طاووسی در ادامه گفت: پس عملاً خط قرمزی نیست، چراکه دروغ، خلاف تاریخی و تحریف نوشته و انجام می‌شود؛ همچنین سطح معصوم پایین می‌آید و گاهی این کتاب‌ها موجب وهن معصوم است. اما در فضای غیر رسمی و افرادی که در این زمینه قلم می‌زنند، خط قرمزهای جدی وجود دارد. ابتدا اینکه در واقع در حوزه نگارش درباره معصومان (ع) اساساً استفاده از اول شخص ممنوع است. در واقع ما نمی‌توانیم به درون معصوم برویم و به جای او بیاندیشیم و حدیث نفس کنیم. ما تنها می‌توانیم موارد محدودی را از منابع معتبر در خلال کار از آن حضرات نقل کنیم.

وی افزود: اینکه کل کتابی را بر اساس اول شخص و از زبان معصوم بنویسیم کلاً ممنوع است و بزرگان ما هم جرأت این کار را نداشتند و آن را انجام ندادند. برای مثال آقای حسن‌بیگی که می‌خواهد رمانی درباره حضرت امیر (ع) بنویسد، داستانی را از امروز و درباره نهج‌البلاغه را انتخاب می‌کند و یا مجموعه رمان‌هایی با نظارت بنده توسط انتشارات به‌نشر منتشر شده است که قصدمان از چاپ این رمان‌ها روایت معصوم از طریق شخصیت فرعی بوده است.

ابداع شخصیت فرعی در داستان دینی اشکالی ندارد

این پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: ابداع شخصیت فرعی و یا تخیل در اجزای داستان نیز اشکالی ندارد اما همین تخیل هم باید در چارچوب‌های درستی شکل گیرد. برای مثال آقای سلمان کدیور در اثر پس از ۲۰ سال، یک شهید به شهدای کربلا اضافه کرده است. از نظر من این کار امکان‌پذیر نیست چراکه کربلا یک مسئله مشخص و تاریخی است و نه قرار است اضافه و نه کم شود، بنابراین ما نمی‌توانیم یک شهید به کربلا اضافه کنیم. برای مثال در بعضی موارد بعضی از اشخاص هستند که اطلاعاتی از خانواده و شغل آن افراد نداریم بنابراین می‌توان در چنین مواردی از تخیل استفاده کرد چون به تاریخ لطمه نمی‌زند. البته این تخیل هم نباید به کلیت ماجرای تاریخی لطمه بزند؛ به قول علی حاتمی واقعیت تاریخی برعکس نشود.

طاووسی در پایان گفت: چیزی که احتمال می‌دهیم معصومان بیان کرده باشند، زبان حال است؛ برای مثال فردی که می‌خواهد به میدان برود طبیعی است که برای وداع می‌آید، آیت‌الله شبیری در این باره می‌فرمایند اگر زبان حال به نحوی باشد که مخاطب احتمال صحت آن را بدهد و به طور قطعی هم گفته نشود اشکالی بر آن وارد نیست. در سینمای جهان هم ارزش هنری و خیالی خودشان است که کارها را ماندگار کرده است. برای مثال در فیل‌هایی مانند گلادیاتور چون با هنر خودش و با استفاده به جا از عنصر خیال افراد مختلف را به عنوان مخاطب جذب کرده است. در رمان معصومین هم به همین شکل است، در مورد شخص معصوم هم فرد می‌تواند به شکل هنرمندانه‌ای از خیال استفاده کند.

 خبرنگار: محمدمهدی تسویه چی



منیع: خبرگزاری مهر

غوغایِ قیاسِ قلب؛ از کانی‌مانگا و بهشت‌ زهرا تا احد و بقیع


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گلعلی بابایی نویسنده کتاب”غوغای غبار” در ادامه روایت خود از تجربه حج تمتع و نگارش سفرنامه گفت: 

همانطور که همه اتفاقات جبهه را روزانه می‌نوشتم، در سفر حج هم یادداشت‌هایی می‌نوشتم. بعد از اینکه حسین بهزاد گفت همه را باید کامل بنویسی و تبدیل به سفرنامه کنی، جدی‌تر نوشتم. 

چون آمدن من به حج به واسطه کتابی بود که برای جبهه نوشته بودم، پس باید این جا هم حق جبهه را ادا می‌کردم. مثلاً بقیع را با شهدای گمنام، احد را با عملیات تنگه کانی‌مانگا، دهکده حضرت رسول (ص) را با عرفه قیاس می‌کردم که به نوعی یاد شهدا هم باشد.

نقطه اوج جذابیت،‌ آنجا بود که به طواف می‌رفتم و دور کعبه یاد شهدا بودم و با خدا نجوا می‌کردم. هر سال ایام حج این کتاب را مرور می‌کنم، نوشته‌های خاطره‌انگیزی دارد و گویی اصلاً نوشته‌ها فراتر از چیزی شده که در ذهنم بود.

در نگارش آن سعی کردم از سفرنامه‌های قبلی مثل آثار “جلال آل احمد” و “دکتر شریعتی” الگو بگیرم. نگارش کتاب طوری‌ست که اگر کسی توضیح‌المسائلی همراه نداشته باشد می‌تواند مناسک حج را یاد بگیرد. در کنار آن، موقعیت جغرافیایی مکه را هم سعی کردم به خوبی توصیف کنم.

در نهایت محتوای کتاب طوری شد که بیشتر کسانی که آن را خواندند، اظهار لطف داشتند و دلیل آن چیزی نبود جز اینکه آنچه به قلم آمد، شاید از توان خود من فراتر بود و لطفی از طرف حضرت حق و شهدا که توفیق دادند من این کار را انجام دهم.

 

.

 

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

علی بوتراب است و من خاک پایش؛ به عالم شرف دارد این خاک بودن


به گزارش خبرنگار مهر، محمود حبیبی کسبی، شعر تازه‌ای برای امیرالمومنین حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این غزل را در ادامه می‌خوانیم؛

*

به پای غلام علی خاک بودن

می‌ارزد به سلطان افلاک بودن

همه افتخار خلایق همین است

طفیل شهنشاه لولاک بودن

خوشا در صف سینه‌چاکان حیدر

چنان کعبه‌ی پیرهن‌چاک بودن

علی بوتراب است و من خاک پایش

به عالم شرف دارد این خاک بودن

طواف ضریحش چنان مستی آرد

که انگور روییده از تاک بودن

به سینه زند سنگ نام علی را

چه شغل شریفی‌ست حکاک بودن

هوای بهشت از سر ما پریده

خوشا در نجف خاک و خاشاک بودن

به پای علی سوخت، این کار زهراست

در آتش چو پروانه بی‌باک بودن

به روز قیامت فقط مهر مولاست

ترازوی آلوده یا پاک بودن

دمی شادی دیدنش وقت مردن

می‌ارزد به یک عمر غمناک بودن



منیع: خبرگزاری مهر

نشست خبری هفدهمین جایزه جلال برگزار می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، نشست خبری هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد روز یکشنبه ۳۰ دی در سرای کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار می‌شود.

برنامه مورد اشاره با حضور ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، مسعود کوثری دبیر علمی هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد و حامد محقق معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران همراه است.

این‌نشست خبری روز یکشنبه ۳۰ دی از ساعت ۱۰ در سرای کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران واقع در خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان فلسطین و خیابان برادران مظفرجنوبی، شماره ۱۰۸۰ برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

اما و اگرها برای صادرات حرفه‌ای کتاب ایران


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صادرات کتاب، رؤیایی است که ایرانی‌ها در یک دهه گذشته در سر می‌پرورانند. هرچند بازار کتاب ایران در طول این سال‌ها متأثر از شرایط اقتصادی، بیشتر متمرکز بر چاپ کتاب‌های ترجمه بوده است، اما برخی از فعالان نشر تلاش کرده‌اند تا راهی برای معرفی محصول فکر ایرانی به بازار نشر جهانی بیابند. تلاش‌هایی که عمدتاً فردی و وابسته به یک ناشر خاص بوده است.

امسال این تلاش با برگزاری اولین دوره فلوشیپ تهران رنگ دیگری به خود گرفت و تلاش شد تا زیر سایه یک حرکت منسجم، فرصتی برای تولد دوباره کتاب‌های ایرانی به دیگر زبان‌ها مهیا شود. هرچند این رویداد اولین تجربه ایران بود و در فرصت کمی مانده به برگزاری نمایشگاه شروع آن کلید خورد، اما آمار و ارقام منتشر شده از ماحصل کار، نشان می‌دهد که می‌توان روی آن حساب کرد و به ادوار آینده آن امیدوار بود.

از میان ناشران ایرانی متقاضی حضور در این رویداد فرهنگی‌، 30 انتشارات و آژانس ادبی شامل انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، انجمن ناشران دیجیتال کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران، شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کارگزاری ادبی ناکتا، آژانس ادبی کیا، آژانس ادبی صبا، آژانس ادبی سلجوق، کارگزار ادبی با مدیریت سمیه سلطان‌پور،‌ کارگزاری ادبی روایت قلم، انتشارات شهر قلم، انتشارات میچکا، نشر افق، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، انتشارات مهرستان، نشر مهرک باادب، انتشارات براق، انتشارات پرتقال، کتابهای طوطی (انتشارات فاطمی)، انتشارات نخل سبز، انتشارات جمال، انتشارات داستان‌های کودکان، انتشارات ایران‌بان، انتشارات به‌نشر، انتشارات پی‌نما، انتشارات آی قصه و نشر گاندو، انتشارات هزار برگ، انتشارات شورا و انتشارات محراب قلم انتخاب شدند تا با 30 ناشر و آژانس ادبی از 22 کشور جهان شامل ترکیه،‌ هند، عربستان، استرالیا، چین، ازبکستان، روسیه، پاکستان، قزاقستان، مقدونیه، مالزی، مغولستان، اندونزی، ایتالیا، اسپانیا، عمان، کویت، بنگلادش، ازبکستان و قرقیزستان به مذاکره بنشینند.

در نهایت، به گفته علیرضا نوری‌زاده، دبیر اجرایی طرح فلوشیپ تهران‌، تعداد 168 پیش‌قرارداد بین ناشران ایرانی و ناشران خارجی به امضا رسید که نهایی شده این قراردادها در ماه‌های پیش رو مشخص می‌شود.

لزوم برگزاری دوره‌های آموزشی برای ناشران

علیرضا سبحانی‌نسب، مدیر انتشارات بین‌المللی جمال، در گفت‌وگو با تسنیم، برگزاری اولین دوره فلوشیپ تهران را مثبت ارزیابی کرد و گفت: اولین دوره فلوشیپ تهران امسال برگزار شد و همکاران تجربه قبلی برای برگزاری این رویداد را نداشتند. از سوی دیگر، از تجربه دست‌اندراکاران فلوشیپ ترکیه برای برگزاری این رویداد استفاده شد که این امر به جهت اینکه کار بهتری برگزار شود، خوب بود. مهمترین نکته این است که ترس و تردید از برگزاری چنین رویدادی در ایران از بین رفت و الآن می‌توانیم به برگزاری دوره‌های بعدی آن بیندیشیم.

او لزوم برگزاری کارگاه‌های مختلف و متنوع برای ناشران را یک امر ضروری دانست و افزود: فلوشیپ یعنی یک سال کار کنی و سه روز نمایش و مانور تبلیغاتی و عملیاتی داشته باشی؛ لذا آغاز کردن کار آن هم وقتی که تنها سه ماه به برگزاری مانده، چندان قابل پذیرش نیست. با این حال، اولین قدم در این مسیر، خوب بود؛ به شرط اینکه از الآن کار را به گونه‌ای شروع کنیم که سال دیگر 100-150 ناشر قوی در این رویداد شرکت کنند.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

سبحانی‌نسب آموزش به ناشران برای حضور در چنین رویداد بین‌المللی را یک ضرورت دانست و یادآور شد: لازم است که سواد بین‌المللی حوزه نشر اعم از سواد خرید و فروش رایت، سواد حضور در فضاهای بین‌المللی و … را به ناشران در طول یک سال آینده آموزش دهیم. اینکه اصلاً چگونه به نمایشگاه‌های بین‌المللی برویم؟ قراردادهای بین‌المللی بین ناشر و آژانس ادبی چگونه است؟ اساساً چند قرارداد وجود دارد؟، در تعامل با ناشران خارجی چگونه صحبت کنیم؟ اصطلاحات حوزه نشر به زبان انگلیسی چگونه است؟ و … از جمله مباحثی است که باید به ناشران آموزش داده شود.

حرکت به سمت برگزاری فلوشیپ جهان اسلام

 سبحانی‌نسب با بیان اینکه ما الآن یک سال وقت داریم تا برای فلوشیپ سال آینده قوی‌تر ظاهر شویم، ادامه داد: لازم است برنامه‌ریزی صورت گیرد تا مرکزی در وزارت ارشاد یا با سپردن امور به مجموعه‌ای خصوصی، حداقل 10 کارگاه جدی برای بالا بردن سواد بین‌المللی ناشران در طول یک سال آینده برگزار شود تا در رویداد سال بعد، قوی‌تر ظاهر شویم.

سبحانی‌نسب در ادامه به پیشنهادی برای حضور در فلوشیپ جهان اسلام اشاره کرد؛ امری که می‌تواند هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی مسیر ویژه‌ای برای نشر ایران باز کند: زمزمه‌هایی برای برگزاری فلوشیپ جهان اسلام وجود دارد که اگر این اتفاق برای حوزه کودک و نوجوان رخ دهد، خیلی مبارک است.

راه‌های نرفته در مسیر جهانی شدن ادبیات ایران

بسیاری ادبیات کودک و نوجوان را سکوی پرش ادبیات ایران به بازارهای جهانی می‌دانند. این حوزه که هم از حیث کیفیت و هم از نظر تصویرگری، یک سر و گردن بالاتر از حوزه‌های مشابه در کشورهای همسایه است، ظرفیت‌های خوبی برای ترجمه به دیگر زبان‌ها و بازآفرینی در بازارهای جهانی دارد. با توجه به این امر، رضا حاجی‌آبادی، مدیر نشر هزاره ققنوس، معتقد است که فلوشیپ تهران باید سال‌ها پیش برگزار می‌شد، مانند آنچه در ترکیه رخ داده و امسال دهمین سال فلوشیپ استانبول برگزار شد یا آنچه در قزاقستان به عنوان دومین سال برگزار شد.

او در گفت‌وگو با تسنیم با ارائه پیشنهاداتی، معتقد است می‌توان به رشد فلوشیپ تهران در ادوار آینده اندیشید. مدیر نشر هزاره ققنوس دراین‌باره بیشتر توضیح داد و گفت: امیدوارم که سال آینده فلوشیپ مستقل از نمایشگاه برگزار شود؛ چرا که اخبار این دو رویداد یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ناشران نیز در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب، درگیر غرفه خود هستند و ممکن است این عوامل مانعی باشد که به صورت قوی ظاهر شوند.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

ناشران خارجی هنوز نویسندگان ایرانی را نمی‌شناسند

حاجی‌آبادی با بیان اینکه می‌توان فلوشیپ تهران را در سال بعد با حضور ناشران در دیگر موضوعات برگزار کرد، از ناآشنایی ناشران خارجی از بازار نشر ایران گفت و افزود: هنوز نسبت به نشر ایران، نویسندگان و آژانس‌های ادبی ناآگاهی وجود دارد. ناشران خارجی که در این رویداد حضور داشتند، کم و بیش بعضی از آژانس‌های ادبی یا نویسندگان مطرح ما را می‌شناختند. مسئله اینجاست که ما در این سال‌ها اقدام به برندسازی از نویسندگان و آژانس‌های ادبی‌مان نکردیم. باید فارغ از نگاه دولتی، نویسندگان مختلف به کشورهای خارجی معرفی شوند؛ چرا که وقتی کتاب معرفی شود، مسیر برای انتقال فرهنگ نیز هموار می‌شود.  

مدیر انتشارات هزاره ققنوس نیز بر آموزش به ناشران برای حضور مؤثر در عرصه بین‌المللی اشاره کرد و آن را یک ضرورت دانست. او با اشاره به اینکه ایران عضو برن نیست، اما این مسئله دردسر خاصی ایجاد نکرد، اضافه کرد: ناشران خارجی در روزهای برگزاری فلوشیپ شوخی‌هایی می‌کردند و می‌گفتند چطور در کشوری که عضو برن نیست، فلوشیپ برگزار می‌شود و این یک تناقض است. ما هم برای آنها توضیح دادیم که ناشران ایرانی تلاش می‌کنند که اخلاق را رعایت کنند و ناشرانی که در این رویداد حضور دارند، خود هزینه رایت کتاب‌های ترجمه شده را یا پرداخت کرده‌اند و یا اجازه نشر آن را گرفته‌اند.  

دریچه‌های جدید به روی صنعت نشر ایران

او ادامه داد: هرچند این مسئله مشکل و دردسر خاصی ایجاد نکرد، اما باید تلاش کنیم قانون‌مند حرکت کنیم. حرکت قانون‌مدارانه، بازار نشر خودمان را نیز سامان می‌دهد. دیگر اینطور نیست که چند ناشر از ترجمه یک ناشر که با سختی کتابی را پیدا کرده و ترجمه کرده، کپی کنند و پاسخگو هم نباشند.

اما برگزاری فلوشیپ علاوه بر اینکه می‌تواند مسیر ترجمه کتاب‌های ایرانی را هموار کند، می‌تواند دریچه جدیدی به روی صنعت نشر ایران نیز باز کند؛ البته رسیدن به این مرحله اما و اگرهایی هم دارد. فرزانه ناصر خاکی، مسئول انتشارات شهر قلم در فلوشیپ تهران، با توجه به این امر به تسنیم گفت: شهر قلم در حوزه کارهای ساخت و ساز خردسال به صورت تخصصی کار می‌کند، یک سری از کشورها در فلوشیپ می‌گفتند که این تکنولوژی را ندارند یا تولید آن از نظر اقتصادی هزینه‌بردار است و مقرون به صرفه نیست. اگر مواردی مانند تحریم نبود، به راحتی می‌توانستیم در این زمینه نیز همکاری کنیم.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

فلوشیپ تهران اولین گام برای رسیدن به آن رؤیای 10 ساله است. در حالی که بازار کتاب ایران مجال عرض اندام کتاب‌های ترجمه شده است، برگزاری چنین رویدادهایی تنفس هوای تازه‌ای است که سال‌ها نشر ایران منتظر دمیدن آن بود. چند و چون ادامه این مسیر، مهمترین نکته‌ای است که باید به آن اندیشید. بسنده نکردن به اتفاقات امسال و برنامه‌ریزی برای سال آینده با ایجاد یک دبیرخانه دائمی، حرکت حرفه‌ای در این مسیر، به روزرسانی سایت آن، برگزاری دوره‌های آموزشی و در نظر گرفتن دیگر ظرفیت‌های نشر از جمله مسائلی است که باید نسبت به آن برای سال آینده برنامه‌ریزی کرد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

عرضه یک‌کتاب «خیلی محرمانه» در بازار نشر؛ از روزهای تاریک ترور تا زندگی با ضدانقلاب


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «خیلی محرمانه؛ خاطرات حسن تابان‌منش از کودکی تا پایان ماموریت در مصر» نوشته فاطمه ملکی به‌تازگی توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب هفدهمین‌عنوان از مجموعه «خاطرات شفاهی» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

کتاب پیش‌رو دربرگیرنده خاطرات یکی از مسئولان امنیتی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است که بیش از ۳۰ سال با گروهک منافقین، نیروهای حزب توده و معاندین جمهوری اسلامی ایران مبارزه کرده و در سال‌های دفاع مقدس و پس از جنگ ماموریت‌های امنیتی و اطلاعاتی را در خارج از کشور انجام داده است.

راوی این‌خاطرات متولد سال ۱۳۴۲ در شیراز است. او فعالیت اجتماعی و سیاسی را از اتحادیه انجمن اسلامی دبیرستان و هنرستان‌های شیراز آغاز کرد و سپس پایش به سپاه پاسداران کشید شد. تابان‌منش با گذراندن دوره‌های آموزشی و تخصصی، وارد مبارزه با نیروهای سازمان مجاهدین خلق و حزب توده شد و با شروع ناآرامی‌های غرب کشور، برای مبارزه با ضدانقلاب تجزیه‌طلب و نیروهای کومله و دموکرات راهی کردستان شد. پس از ۲ سال مبارزه در این‌جبهه، به لبنان اعزام شد و مسئولیت‌های گوناگونی را به عهده گرفت و نیروهای جبهه مقاومت را آموزش داد.

حسن تابان‌منش در ماموریت‌های دیگری در کشورهای اروپایی از جمله بوسنی، کرواسی و … تا روزگار اخیر که بحران سوریه پیش آمد، شرکت کرد و آخرین‌ماموریت اطلاعاتی خود را نیز در کشور مصر انجام داد. خاطرات او از این‌ماموریت‌ها در قالب جلسات گفتگو با نویسنده کتاب تهیه و تدوین شده‌اند. در این‌مسیر هم ملاحظات امنیتی باعث شده برخی از اسامی به‌صورت اسم جهادی یا به‌صورت اسم کوچک درج شوند. برخی از عملیات‌ها و ماموریت‌های راوی به‌دلیل بالابودن ملاحظات امنیتی و اطلاعاتی به‌صورت گذرا مطرح شده و روایت مشروح ندارند.

خاطرات تابان‌منش در «خیلی محرمانه» در ۲۰ فصل تدوین شده‌اند که عناوین‌شان به این‌ترتیب است:

«زیر نگاه شاه‌چراغ»، «تهران شده فلسطین»، «اتحادیه با من»، «حسرت شانزده‌سالگی»، «روزهای تاریک ترور»، «زیر یک‌سقف»، «جدال با منافقین»، «آقای قاضی»، «زندگی با ضدانقلاب»، «به‌سوی جبهه قدس»، «چالش‌های یک‌منازعه»، «جنگ اول خلیج فارس»،‌ «از اصفهان تا بوسنی»، «به‌درخواست حاج‌قاسم»، «اعزام به صربستان»، «سفر به کرواسی»، «یک ماموریت کوتاه»، «رصد انقلاب‌ها»، «در بحران سوریه» و «آخرین‌ماموریت: مصر».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

زمستان سال ۱۳۶۰، منافقین وقتی می‌خواستند عملیات کنند، ماشینی را سرقت می‌کردند. بعد با همان ماشین سرقتی می‌رفتند و عملیات ترور را انجام می‌دادند. دوتا از منافقین جلوی ماشینی را گرفته بودند. صاحب ماشین را پیاده کرده بودند و ماشینش را برده بودند. او هم افتاده بود دنبال سارقان. حوالی خیابان نادری، ماشین‌های گشت به او رسیده بودند. من هم با موتور می‌رفتم به‌سمت خانه که با آن‌ها مواجه شدم. آن‌شخص ماجرا را برای بچه‌های گشت تعریف کرد و گفت سارقان ماشین را بردند توی حیاط. من هم بچه‌های عملیات را خبر کردم.

یک‌خانه قدیمی با سقف شیروانی بود. دور و اطراف خانه را محاصره کردیم. من و بچه‌های عملیات رفتیم سمت دیوار. محسن از همکارانم بود. او از روی دیوار رفت بالا و پرید روی شیروانی. همان‌موقع صدای چاشنی نارنجک را شنیدم. خواستم داد بزنم: «محسن بیا پایین!» ولی دیر شده بود و نارنجک زیر پایش منفجر شد. ساچمه‌ها از پایین پا تا کمرش پخش شد. با یکی از بچه‌ها، محسن را بغل کردیم و از نردبان آوردیم پایین و تحویل بچه‌ها دادیم تا او را به بیمارستان برسانند. اُورکتم پر از خون شده بود. مردم هم توی خیابان جمع شده بودند. من باز برگشتم توی خانه. می‌خواستم ببینم چه بر سر منافق آمده است. رفتم زیر شیروانی. دیدم سیانور خورده و مُرده. جنازه‌اش را فرستادم پایین و بچه‌ها او را بردند پزشکی قانونی برای تشخیص هویت تا معلوم شود کیست. بعد از عملیات رفتم بیمارستان. محسن هنوز توی اتاق عمل بود. رفتم داخل اتاق عمل. دیدم دکترها تک‌تک ترکش‌ها را از تن محسن در می‌آورند. لباس تنش نبود و او هم از این‌موضوع خجالت می‌کشید. دیگر نماندم و از اتاق رفتم بیرون. عصب پایش قطع شد و دیگر نتوانست درست راه برود.

این‌کتاب با ۳۷۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۰۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر